شهید شاخص دهلاویه
شهید شاخص دهلاویه
شهیدی که یک روز قبل از شهادتش از منطقه به تهران برگشت و به همسر لبنانی اش گفت :فردا شهید میشوم. ولی من میخواهم شما رضایت بدهید اگر رضایت ندهید شهید نمیشوم.
شهیدی که مهریه همسرش ،قرآن کریم بود و تعهد از داماد که عروس را در راه تکامل و اهل بیت (علیهم السلام) و اسلام هدایت کند.
شهیدی که زمان خواستگاری مادر همسرش به او گفت:شما میدانید این دختر كه میخواهید با او ازدواج كنید چطور دختری است؟ صبحها كه از خواب بلند میشود،هنوز که رفته صورتش را بشوید و مسواك بزند كسی تختش را مرتب کرده و لیوان شیرش را جلو در اتاقش آورده و قهوه را آماده كرده است. شما نمیتوانید برایش مستخدم بیاورید.
و او خیلی آرام اینها را گوش داد و گفت: «من نمیتوانم برایش مستخدم بیاورم، اما قول میدهم تا زندهام، وقتی بیدار شد، تختش را مرتب كنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت»
و تا آخر عمرش اینگونه بود.
شهید عزیز ما بارها به همسر لبانی اش گفته بود:زندگی ما از خیلی نظر ها با هم تفاوت دارد. باید یک روز و یک ساعت خاصی را تعیین کنیم، بنشینیم از هم انتقاد کنیم.
و این کار را هم کردند. و او میگفت،این زیباترین لحظه عشق ما بود که می نشستیم روبه روی هم، سعی می کردیم عیب های آن یکی را از او دور کنیم.
اگر کسی این همه عشق را بشنود و نام چمران را نشنیده باشد قطعا باور نمیکند که این موج عشق در وجود چریکی باشد که بعد از ترک آمریکا به مصر رفت و دوره نظامی دید ومثل همیشه نفر اول این دوره شد. #مصطفی_چمران،فردی که از زمان ترک آمریکا پابه عرصه مبارزه مسلحانه گذاشت.