شهید علی خلیلی
08 آبان 1398
?رسم خوبی داشتیم، ماه رمضونها بعضی شبها، چندتا از مربیها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونهی دانشآموزا.
یکی از شبها توی ترافیک گیر کردیم.
اذان گفتند.
?علی گفت: وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه.
من گفتم: پنج دقیقه بیشتر نمونده، بذار بریم اونجا میخونیم.
بخاطر ترافیک یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به مقصد.
?علی زد روی شونمو گفت:
کاری که وقت نمازاولوقت انجام بشه، ابتر میمونه…
?شهید علی خلیلی
? #یاد_شهدا_باصلوات
? #ربیع_الاول
? #اللهم_عجل_لولیک_الفرج