#شهیدانه
27 مرداد 1402
#شهیدانه♡
گفت: “هر کجا جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم. فقط یه چیزی. از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن. اگه صدای من رو بشنون از خجالت آب میشم.” به یاد زندگینامه و خاطراتی که از شهدا خوانده بودم افتادم. بعضیهایشان برای همچنین موقعیتهایی با همسرشان رمز میگذاشتند. به حمید گفتم: “پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم.” از پیشنهادم خوشش آمد. پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و بلند بلند گفت: “یادت باشه! یادت باشه!” لبخندی زدم و گفتم: “یادم هست! یادم هست!”
چند دقیقه بعد پیام داد: “از هواپیما به برج مراقبت. توی قلب شما جا هست فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم!” من هم جواب دادم: “فعلاً یک بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدی چیه!”
راوی: همسر شهید حمید سیاهکلی