شوق شهادت
? شوق شهادت?
?سید ابراهیم می گفت: دفعه اول که به سوریه اعزام شدم د عملیات تدمر خمپاره درست خورد کنار من ولی به من چیزی نخورد..
گفتم شاید مشکل مالے دارم خدا نخواسته شهید بشم..
آمدم ایران و مباحث مالی خودم را حل کردم..
? دفعه دوم
که رفتم سوریه، باز خمپاره خورد کنار من و به من چیزی نشد..
گفتم شاید وابستگے به خانواده و بچه هاست که نمیذاره شهید بشم..
آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..
? و برای بار سوم
که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
ولی شهید نشدم..
? به ایران که آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشكلم را پرسیدم..
ایشان گفتند:
“من كان لله كان الله له”
تو برای خدا به جبهه نمی روی
برای شهادت می روی..
نیتت را درست کن
خدا تو را قبول می کند..
⚪️ پدرش مے گفت :
این دفعه آخر مصطفی (سيدابراهيم)
عجیب بال و پردرآوره بود دیگر زمینی نبود..?
… رفت
و به
آرزويش
رسيد..
? سردار شهید #مدافع_حرم مصطفی صدرزاده (با نام جهادی: سیدابراهیم)