شکست ما
14 آذر 1398
???
? شکست ما
داستان ما ، داستان چوپانی است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه می داد و از طرف دیگر دنبه اش را وزن می کرد تا ببیند چاق شده یا نه … ما می خواهیم اگر امروز برخوردی کردیم ، فردا به #نتیجه برسیم ، در حالی که این #شتاب ، در هیچ موقعیتی بهره نمی دهد حتی غذا هم بلافاصله به رگ ها و سلول ها منتقل نمی شود ، بلکه بارها و بارها کنترل می شود بذری که تو امروز کاشته ای ، بعد از ماهها سر از خاک در می آورد و پس از مدت درازی ریشه میدواند تا بار دهد تا سُنبله شود . «شکست های ما» از اینجا شروع می شود که می خواهیم در #یک_برخورد و در یک روز ، تمام خلق را بسازیم ، در حالی که در تاریخ میبینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجه ای نگرفتند ، ولی مأیوس هم نشدند . حالا چه شده که ما مأیوس می شویم و صدمه میخوریم ؟!
? حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۵۸