صبر
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا ﴿٥﴾
پس صبر کن صبری نیکو [صبری که در کنارش جزع و ناخشنودی نباشد.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا ﴿٦﴾
دشمنان و مخالفان، آن [عذاب] را دور میبینند
وَنَرَاهُ قَرِيبًا ﴿٧﴾
و ما آن را نزدیک میبینیم.
يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ ﴿٨﴾
روزی که آسمان چون فلز گداختهگردد
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ ﴿٩﴾
و کوهها مانند پشم رنگینِ حلاجی شدهشود
وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا ﴿١٠﴾
و هیچ خویشاوند و دوست صمیمی از [اوضاع و احوال] خویشاوند و دوست صمیمیاش نپرسد!
يُبَصَّرُونَهُمْ ۚ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ ﴿١١﴾
آنان را نشانشان میدهند [ولی به خاطر دلمشغولی خود هرگز به آنان توجه نکنند!] گنهکار آرزو میکند که ایکاش میتوانست فرزندانش را در برابر عذاب آن روز فدیه و عوض دهد!
وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ ﴿١٢﴾
و نیز همسر و برادرش را