#طنز_جبهه
17 آذر 1397
#طنز_جبهه
آن شب یکی از آن شبها بود ؛
بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند ، و بقیه آمین یگویند !!
اولی گفت:
الهی حرامتان باشد…
بچهها مانده بودند که شوخی است ، جدی است؟ ، بقیه دارد یا ندارد؟ ، جواب بدهند یا ندهند؟ ، که اضافه کرد:
آتش جهنم …
و بعد همه با خنده گفتند:
الهی آمین.
نوبت دومی بود ،
همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد ، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت و خیلی جدی گفت:
خدایا مار و بکش…
دوباره همه سکوت کردند و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد:
پدر و مادر ، #مار را هم بکش !!!
بچهها بیش تر به فکر فرو رفتند ، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد ، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچهها را بدون حقوق سرکار بگذارد ، گفت:
تا ما را نیش نزند !!…
? اللهم عجل لولیک الفرج…?