#طنـــــز_جبھـــــہ
29 اردیبهشت 1398
#طنـــــز_جبھـــــہ
♨️ آفتابه مهاجم
?بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت میدوید؛ صدای سوتی شنید و دراز کشید، آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود.?
?برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تکرار میکرد که یکی فهمید ماجرا از چه قرار است.
?موقع دویدن باد میپیچید تو لوله آفتابه سوت میکشید. ?
#لبخندهای_خاکی
#شوخ_طبعیها
#طنز