| #عاشقانهاےازجنسشهدا |
30 فروردین 1399
✨| #عاشقانهاےازجنسشهدا |
| #عاشقانههاےمذهبے |♥️
.
.
روز بیست و ششم تیر ، ساعت نہ زنگ
زد و بےمقدمہ گفت: “امشب باید برم.”
انگار یڪ بشڪہ آب یخ ریختند روے
سرم. تمام وجودم لرزید. گفت:” برو علے
رو بذار خونہ مامانت ، زود بریم دنبال
ڪارامون.” فقط گریہ مےڪردمـ علے را
تحویلدادم و جلوےمجتمع،داخل ماشینـ
منتظرش ماندم. موتورش را ڪہ از دور
دیدم اشڪ هایم را پاڪ کردم. گفتم
یڪ وقت دلش نلرزد. چشم هاے خودش
هم شده بود ڪاسہ خون. آتش گرفتم.
.
+” تو چرا گریہ ڪردے؟”
-"از شوق. خودت چرا گریہ ڪردے؟”
+از شوق تو! :) “
.
.
[بخشے از کتاب سربلند]
«روایت زندگے #شهید_حججـے»