#عاشقانه_های_شهدا
30 دی 1400
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#سیدرضا_طاهر
تا اندکی دلش می گرفت می رفت سراغ تلفن
می گفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم #آرام نمی شوم
برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید سید محمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟
اما با تمام #دلبستگی هایش خداحافظی کرد
داوطلب شد و رفت
به دوستش گفت می دانم این بار دیگر #شهید می شوم .
در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم .
زن و فرزندم را به خدا می سپارم
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو