#عاشقانه_های_شهدا
???????
#عاشقانه_های_شهدا
#شهدا
#ماه_محرم
دلنوشته #شهید_محسن_حججی در ماه محرم سال 1395
#قسمت_دوم
خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم… زندهام به امید دوباره رفتن… مپسند… مپسند که اینگونه رنج بکشم…سینهام دیگر تاب ندارد… مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟
مگر جز این است که حسین علیهالسلام هم عباس علیهالسلام را برد و هم حُر را…مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جون… خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس…میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی…میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرمدنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن… میتوانستی آنقدر وابستهام کنی که نتوانم از داشتههایم دل بکنم…اما خدایا، از همه چیز دل بریدهام… از زن و فرزندم گذشتم… دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند… خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر… و این همه را فقط از لطف تو میدانم… پس: ای که مرا خواندهای؛ راه نشانم بده …
? #سالروز_شهادت?