فقه فعال یا فقه منفعل؟
? فقه فعال یا فقه منفعل؟
◽️ نظام فقهی که منتظر مواجهه با هجوم سؤالات از بیرون است را فقه منفعل و پاسخگو میدانیم، نه یک فقه فعال و مطالبهگر. چنین فقه یا چنین تفسیری از فقه نظام بههیچوجه نمیتواند کمک قابل ملاحظهای در تولید علوم انسانی و اسلامی داشته باشد.
◽️ بهعنوان مثال در حوزه فقه اقتصادی دولت با این سؤال مواجه هستیم که به لحاظ فقهی، اندازه دولت در اقتصاد چه میزان باید باشد و دولت به چه میزان مجاز به دخالت در حوزه اقتصاد است؟ بنده معتقدم این سؤال اساساً سؤال ما نیست، بلکه تفکر سکولاری بر اساس مبانی خودش به یک بخش خصوصی سرمایهداری رسید و در طول تاریخ در تنگناهای اقتصادی به بنبست برخورد کرد و متوجه شد که اگر دولت در اقتصاد دخالت نکند، سرمایهداران و سرمایهسالاران به اهداف خود نخواهند رسید، بنابراین گفتند: دولت باید در اقتصاد دخالت کند.
◽️ با قبول دخالت دولت در اقتصاد سرمایهداری این پرسش پیش آمد: دخالت دولت در اقتصاد تا چه میزان است و به تعبیر دیگر اندازه دولت در اقتصاد به چه میزان باید باشد؟ به این دلیل در ابتدای کار بر اساس یکسری از مبانی یک ساختار اقتصادی ارائه دادند که در آن گفته میشود بر اساس مبانی اومانیسم دولت نباید در اقتصاد دخالت کند اما در تنگناهای اقتصادی گفتند: دولت باید در اقتصاد دخالت داشته باشد، حالا حد و اندازه دخالت دولت در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی مردم چه میزان است؟ این پرسش از کجا نشأت گرفته است؟
◽️ اگر ما ساختار اقتصادی را بر اساس مبانی اسلامی طراحی کنیم، چنین سؤالی برای ما ایجاد نخواهد شد که اندازه دولت در اقتصاد چه میزان است. چراکه پیشاپیش بر اساس مبانی خود حوزه حضور مسئولانه دولت را معین میکند و بنده تعبیر دخالت دولت را یک واژه سکولاری میدانم و بر اساس مبانی خودمان نیاز به واژهسازی در حوزه فقه نظام داریم و اساساً این سؤال و پرسش فقه ما نیست.
◽️ پس این نوع تلقی از فقه نظام که دستگاه فقه ما منتظر میماند تا پرسشهایی که بر اساس مبانی مختلف سکولاری ایجاد میشود را با ادله لفظیه و اصول عملیه و اگر نشد از باب اضطرار پاسخ بدهد، روش صحیحی نیست و این نگرش به فقه نظام، ما را وارد زمین بازی دیگر تفکرات غیر اسلامی میکند و اندیشمندان ما را به خود مشغول میکند.
◽️ این تلقی و تفسیر و تعریف از فقه نظام که یک تلقی غالب در حال حاضر است ما را به انحراف میبرد و اندیشمندان فقه اقتصادی ما را مشغول به پاسخگویی به پرسشهایی میکند که در نهایت خروجی قابل قبولی ندارند و انتظارات از دستگاه فقه را برآورده نمیکند…