#لـبـخـنـدهـاےخـاڪـے
24 آذر 1398
? #لـبـخـنـدهـاےخـاڪـے ?
? برادر، خداحافظ
انگار در وضعیتی که آدم سخت گرفتار بود و حالوروز خودش را نمیفهمید و دلودماغ هیچ کاری ـ خصوصاً خوشوبش کردن ـ را نداشت، بیشتر به پرو پایش میپیچیدند.
بیچاره پیک با آن سر و روی آشفته. کلی راه را آمده بود تا پیغامی را برساند و تندوتیز هم برود که هنوز چند قدمی را از سنگر اجتماعی دور نشده بود که یک نفر داد میزد:«#برادر…!» و او برمیگشت و منتظر خبر این مبتدا میشد و طرف آنقدر دستدست میکرد تا طفل معصوم تمام راهی را که رفته برگرد؛ آنوقت خوب که نزدیک میشد، دستش را بهسوی او دراز میکرد و میگفت: «خداحافظ، التماس دعا! ? ? ?
? ? ? ? ? ? ? ?
شـادی روح شهدا صلوات