مرحوم علامه مجلسی رحمت الله علیه دربحارالانوار اینگونه بیان فرموده اند که:
مرحوم علامه مجلسی رحمت الله علیه دربحارالانوار اینگونه بیان فرموده اند که:
هنگامی که امام زین العابدین علیه السلام رابا اهل بیت عصمت وطهارت وارد مجلس یزید نمودند؛ یزید قصد کشتن امام را نمود ،دستور داد امام را در مقابلش نگه دارند تا مطالبی از محضرش بپرسدوامام پاسخ دهدتا درخلال پاسخهای امام،یزید بهانه ای بیابد وامام را شهید کند.
درخلال سوالات یزید وپاسخهای امام،یزید متوجه شد که امام تسبیحی در دست گرفته وبا انگشتانش دانه های آن رامی گرداند. یزید پرسید:این تسبیح چیست که در دست گرفته ای ومی گردانی؟
امام علیه السلام پاسخ داد:حدیث کرد مراپدرم ازجدم رسول خداصلی الله علیه وآله که رسول خدا (ص) هنگامی که نماز صبح می خواند،بعد ازنماز باکسی صحبت نمی کرد مگراین که تسبیحی رابه دست می گرفت واین ذکر را می گفت:
اللهم انی اصحبت اسبحک وامجدک واحمدک واهللک بعدد ما ادیر سبحتی
خدایا !من صبح کردم درحالی که تو را تسبیح می کنم وتو راتجلیل می کنم وتوراحمد وستایش می کنم وتورا تهلیل می کنم به شمارش دانه های تسبیحی که می گردانم.
سپس با هرکسی که می خواست صحبت کند آن تسبیح رادر دستش می گرفت ومی گردانید. بدون اینکه آن ذکر رابگوید،
می فرمود:آن حرزی است که هرکس آن راباتسبیح بعدازنماز صبح بگوید ازهربلایی تا شب محفوظ می ماند.
شب که می شد بعدازنماز عشاء همین ذکر راباتسبیح می گفت،سپس تسبیح را زیرسرش می گذاشت ومی خوابید ومی فرمود:((انسان ازهربلایی محفوظ خواهدماند)).
من که باتو صحبت می کنم وتسبیح در دستم گرفته ام وآن را می گردانم می خواهم به جدم رسول خدا(ص ) اقتداکرده باشم.
یزید از شنیدن این سخن مبهوت شد، فورا دستور داد غل وجامعه را از گردن امام بردارندواز کشتنش صرف نظر کرد.