مرحوم فشندی تهرانی ميگويد:
?مرحوم فشندی تهرانی ميگويد:
?«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم برمیگشتم. در راه، آقايی نورانی را ديدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند.
?با خود گفتم: اين سيد در اين هوای گرم تابستان تازه از راه رسيده و حتماً تشنه است. به طرف سيد رفتم و ظرف آبی را به ايشان تعارف کردم.
?سيد ظرف آب را گرفت و نوشيد و ظرف آن را برگرداند در اين حال عرضه داشتم:
?آقا شما دعا کنيد و فرج امام زمان را از خدا بخواهيد تا امر فرج ايشان نزديک شود!
?ايشان فرمودند: «شيعيان ما به اندازهی آب خوردنی، ما را نميخواهند، اگر بخواهند، دعا میکنند و فرج ما میرسد».
?اين سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را نديدم. فهميدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را زيارت کردهام و حضرتش، امر به دعا کرده است»
?منبع:احمد قاضي زاهدي/جلد یک/ صفحه۱۵
?ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج?