مروری بر زندگــــی شهــــدا #شهید_عبدالصالح_زارع #به_روایت_همسر
مروری بر زندگــــی شهــــدا
#شهید_عبدالصالح_زارع
#به_روایت_همسر
#قسمت_دوم
#امر_امام_خامنهای…
در جلسه خواستگاری بیشتر او حرف میزد. برای من مادیات مهم نبود، در این موارد زیاد حرف نزدیم. روی حجاب خیلی تأکید میکرد و به ولایت علاقه عجیبی داشت. بسیار بسیار فرمایشات امام خامنهای برایش مهم بود. در مورد شغلش حرف زد و حتی سختیهای آن. اینکه ممکن است به مأموریت برود یا از لحاظ زمانی گاهی دیر به خانه بیاید و…
بعدها اما تنها یکبار به مأموریت رفت آن هم داخل ایران که یک دوره آموزشی در اصفهان بود. صالح هم آموزش میدید و هم به بقیه آموزش میداد. تکتیرانداز ماهری بود.
#جواب_منفی_به_صالح…
پدرم میگفت زندگی در شهر دور به اختیار خود شماست، اما مادرم بسیار مخالف بود. از آنجا که مادرم هم از خانوادهاش در اصفهان جدا شده و سختی دوری را چشیده بود، نمیخواست من هم از او دور شوم و همان مسیر برای من هم تکرار شود. البته خود من هم هیچگاه تصور نمیکردم بتوانم به شهر دیگری و دور از خانواده بروم. وابستگی زیادی به خانواده داشتم و باورم نمیشد که راضی شوم به یک شهر دور با فرهنگ و آداب متفاوت و حتی زبان دیگر بروم! جمعبندی نظرات خانواده ما، جواب منفی بود که به خانواده آقای زارع اعلام شد…
#ادامه_دارد…