چرا فرزندم در مهمانی ها غیر قابل کنترل می شود؟
اگر والدین در خانه رفتارهای سختگیرانه ای داشته باشند و به کودک شان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راه های مخربی برای جلب توجه متوسل میشود.
جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر میزنند که به خاطر سختگیریهای والدین شان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، میخواهند همه محدودیت ها را از بین ببرند و رفتار والدین شان را تلافی کنند.
کار از کجا خراب شده؟
اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام می دهد.
والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را می کند؟ آیا او را به زور آوردهاند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب می شود؟ آیا رابطه خوبی با اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنش های عصبی، به دنبال تلافی است.
1- چند ساعت آزادی
شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه می داند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی می کند و رفتار مخربی را نشان نمی دهد. اما زمانی که مهمان می آید یا او با خانواده اش به جمعی غریبه وارد می شود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمی کند، چرا که می داند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمی کنند.
او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم می توانم کاری بکنم، تلقی می کند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است.
معمولا این بچه ها یاد گرفته اند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنش های همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از اینکه آدم ها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش می آیند و با او حرف می زنند، لذت می برد.
2- هم جدی، هم مهربان
بعد از ریشه یابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایره ای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند.
در این شرایط نه باید به کودک باج داد و نه باید با سختگیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین می آورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد می کند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچه ها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده می شوند، انگیزه شان را برای «بچه خوب» بودن از دست می دهند.
3- دوست کودکتان باشید
والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچه هایی که از والدین خجالت می کشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدم های دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان می دهند.
اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزندشان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچه ها از مرجع قدرتشان حساب می برند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، می تواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد.
دکتر مهدی شریعتمداری
کودک و پرسش های خداشناسی
چگونه به پرسش های خداشناسی کودک پاسخ دهیم؟
در پاسخ به اين سؤالات كودك توجه به رشد شناختي، هوش، سن، جنسيت، الگوهاي تربيتي و حاميان كودك ….مهم است.
الف) کمک گرفتن از طبیعت: به خلقت آفریده های خدا اشاره کنیم و او را با عجایب آنها آشنا سازیم. قدرت خداوند را در آفرینش مخلوقاتش در آسمان و زمین و دریاها به فرزندان خود نشان دهیم.
در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که ما را به تدبر در طبیعت دعوت می کند؛ مثلاً در قرآن می خوانیم: «و خدا به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقف های رفیع منزل گیرید و سپس از میوه های شیرین تغذیه کنید و راه پروردگارتان را به اطاعت بپویید، آن گاه از درون آنها شربت شیرینی به رنگهای مختلف بیرون آید که در آن شفاء مردمان است. همچنین ما را به دقت در خلقت شتر و آسمان و کوهها و زمین و…دعوت می کند و می فرماید: «آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟ و به آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده؟! و به کوهها که چگونه در جاى خود نصب گردیده! و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است»؟! اگر عجایب و شگفتی های این مخلوقات خداوند را با زبانی ساده و کودکانه بیان کنیم او را تا حد زیادی با خدا آشنا ساخته ایم.
ب) پاسخ بسیاری از سؤالات کودک را می توانیم از قرآن بیابیم برای مثال اگر کودک پرسید خدا کیست می توانیم این آیه را بر وی بخوانیم: «خدا کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید و آبی از آسمان فرو فرستاد و به وسیله آن میوه هایی را برای روزی شما از زمین بیرون آورد»
ج) برای او بیان کنیم که ما بسیاری از چیزها را نمی بینیم، ولی وجود دارند؛ مثل هوا و عقل، ولی نمی توان وجود آنها را انکار کرد. خدای متعال هم قطعا وجود دارد، اما دیده نمی شود: «چشم ها نمی توانند او را ببینند. [1]
براي مطالعه بيشتر ر.ك: :
1- «خدا در زندگي كودكان»، ابراهيم اخوي، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) .
2- مجموعه كودك خدا شناس (ده بروشور در يك بسته)، ابراهيم اخوي، جامعه المصطفي العالميه. براي دانلود به اين آدرس رجوع كنيد:
http://www.askdin.com/thread32852.html
پی نوشت :
1- سایت اسلام کوئیست، گوناگون، 3/8/93
تقویت عزت نفس کودکان
1- نخستین گام برای تقویت عزت نفس فرزندتان را هم اکنون بردارید. اسمی مناسب برای او انتخاب کنید
2- هر روز فرزندتان را در آغوش بگیرید.
3- همواره به دنبال خوبی ها، نقاط قوت و ویژگی های مثبت در فرزندتان باشید.
4- به حرف ها و درد دل های فرزندتان خوب گوش کنید.
5- راه های مطمئن آرامش خاطر و آسودگی خیال را به فرزند تان بیاموزید.
6- برای اسباب بازی های مورد علاقه فرزندتان ارزش قایل شوید.
7- بپذیرید که مادر و پدر کامل نبودن، عیب نیست.
8- همواره به فرزندتان فرصت دهید تا اشتباهاتش را جبران کند.
9- هنگام بازی کردن با فرزندتان، او را زیر نظر بگیرید و به حرفش گوش دهید تا دریابید نظرش درباره خود و شما چیست.
10- روز را با بگو مگو با فرزندتان به پایان نبرید.
11- به فرزندتان بیاموزید تا لحظه ای که به هدفش نرسیده دست از تلاش کردن برندارد.
12- ادب و انضباط را با قاطعیت و جدیت اعمال کنید، نه با خشونت
13- فرزندتان را در انزوا و خلا بزرگ نکنید.
14- موفقیت های فرزندتان را - هر چند ناچیز و کوچک – ستایش کنید.
15- هرگز فرزندتان را با فرزند دیگران مقایسه نکنید.
16- فرزندتان را همانگونه که هست بپذیرید و از او راضی باشید.
17- تا آنجا که امکان دارد فرصتی پیش نیاورید که به فرزندتان بگویید: ” اگر انجام ندهی وای به حالت “
18- هنگام شادی فرزندتان، شادی کنید و هنگام اندوه اش با او همراه باشید.
19- فرزندتان را مطابق معیارهای مورد نظر دیگران تربیت نکنید.
20- خجالت نکشید، به فرزندتان بگویید: ” بسیار دوستت دارم “
21- به فرزندتان نگویید: ” بزرگ شده ای، نباید بچگی کنی. “
22- به یاد داشته باشید اگر فرزندتان فکر می کند چیزی مهم است، حق با اوست، آن چیز مهم است.[1]
پی نوشت :
1- آوای سلامت
ویژگی های اسباب بازی مناسب
اسباب بازي بايد از ويژگي هاي زير برخوردار باشد:
- اسباب بازي بايد حس کنجکاوي کودک را بر انگيزد.
- اسباب بازي بايد پرسش هاي زيادي را در ذهن کودک ايجاد کند.
- اسباب بازي بايد پاسخگوي حس خلاقيت کودک باشد.
- خط مشي بازي کودک را با ظرافت تعيين و هدايت کنيد.
- بازي بايد مهارتي را به کودک بياموزد.
- اسباب بازي هاي کودکان پيش دبستاني بايد آنها را براي ورود به مدرسه آماده کند.
- اسباب بازي نبايد کودک را به سوي خشونت و تکرار رفتارهاي خشن سوق دهد.
- تعادلي ميان خريد اسباب بازي ها برقرار کنيد.
- اسباب بازي را مناسب سن کودک انتخاب کنيد.
- وسيله ي بازي ابزاري براي رشد و بالندگي ذهني و جسمي کودک است. بنابراين بايد طوري انتخاب شود که کودک با وسايل بازي اش، لذت بازي و تفريح را تجربه کند
اعمال و اذکار دینی برای پیشگیری و درمان وسواس
o آمنّا بالله و رسولهِ و لا حولَ و لا قوة الا بالله
o شستن سر با صدر و خضاب کردن
o دعا و توسل به ائمه
o بی اعتنایی
o کمک از نماز
o زمان بندنی(حداکثر 3دقیقه برای وضو و 10 دقیقه برای غسل)
o خودکنترلی(مشارطه، مراقبه و محاسبه)
o الگو قرار ندادن افراد وسواسی و الگو قرار دادن متعارف متدینان
o آگاهی از مسائل فقهی
• مسواک زدن
• تسبیحات حضرت زهرا (س)
o سه روز، روزة پی در پی و روزه گرفتن ماه رمضان
o یادمرگ
o دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا
o خواندن سوره ناس، فلق و دو آیه 45 و 46اسرا و سه آیه نخست انعام
o تلقین مثبت
o تشررفتن به شیطان
o ذکر به خصوص «لااله الاالله» و «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»
o توجه به ضرر های مادی، معنوی، و..
o تقلید از سیره ائمه
o مالیدن روغن زیتون به بدن
o خوردن انار، خرما، سیب،
o اذکارِ پناه بردن به خدا
o کمک از پزشک در موارد شدید(دارودرمانی) [1]
مطالعه كنيد:
http://www.askdin.com/thread40376.html
پی نوشت :
بي خيال درماني(نگاهي فقهي روان شناختي به وسواس) سايت گفت وگوي ديني
شوخی و كمدي درمانی
زندگی اگر در بستر جهان بینی توحیدی (عقل و شرع) نباشد پوچ است. علف های هرز پوچی و بدبنینی و افسردگی در مرداب بی هدفی و پوچ انگاری می روید. امروزه باشگاه های خنده زیادی در سراسر جهان برای رفع افسردگی و ایجاد نشاط تأسیس می کنند این مراکز اگر منهای جهان بینی توحیدی باشد از مواد مخدر مخرب تر است.
بسیاری از بازی گران طنز و کمدین ها باطنی ناآرام و آشفته دارند بسیاری از افرادی که احساس تنهایی شدید می کند، یا اضطرابی و وسواسی هستند با افراط در شوخی و جوک های جنسی تلاش می کنند، خود را آرام کنند.
گویند مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. دکتر گفت به فلان سیرک برو. آنجا دلقکی هست، این قدر می خنداندت تا غمت یادت برود. مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم! [۱]
A man went to his doctor, complaining about a big sorrow deep in his heart. “go to that circus! There’s a funny clown there, he’ll cheer you up and you’ll forget all about it!” the doctor advised. The man smiled bitterly and said: “I am that clown
پی نوشت :
[۱] . نرم افزار آيين شوخي و قوانين خوشي، سايت انجمن گفت و گوي ديني