#مقتل_حضرت_زهرا
[رُوِیَ اَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ مِنَ الْاَذَانِ قَالَ لَا اُوَذِّنُ لِاَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَهَ ع قَالَتْ ذَاتَ یَوْمٍ إِنِّی اَشْتَهِی اَنْ اَسْمَعَ صَوْتَ مُوَذِّنِ اَبِی ع بِالْاَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِکَ بِلَالًا فَاَخَذَ فِی الْاَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ اَکْبَرُ اللَّهُ اَکْبَرُ ذَکَرَتْ اَبَاهَا وَ اَیَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَکْ مِنَ الْبُکَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ اَمْسِکْ یَا بِلَالُ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَهُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا اَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ اَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ فَاَفَاقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَاَلَتْهُ اَنْ یُتِمَّ الْاَذَانَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا یَا سَیِّدَهَ النِّسْوَانِ إِنِّی اَخْشَی عَلَیْکِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِکِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْاَذَانِ فَاَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِکَ].
ترجمه:
“وقتی پیغمبر خدا(ص)از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خودداری کرد و گفت:من بعد از پیامبر خدا(ص)برای احدی اذان نخواهم گفت.
روزی فاطمه زهرا(س)فرمود:دوست دارم صدای اذان موذن پدرم را بشنوم.
و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد.هنگامی که بلال دو مرتبه گفت:اللَّه اکبر،حضرت فاطمه(س)به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید و زمانی که بلال گفت:اشهد ان محمّدا رسول اللَّه، فاطمه(س)صیحه ای زد و با صورت خود سقوط و غش کرد!!.
مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خودداری کن زیرا فاطمه(س)دختر پیغمبر(ص)رحلت کرد. مردم فکر کردند که فاطمه(س)از دار دنیا رفته است!بلال اذان را تمام نکرده قطع نمود.
پس از آنکه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال گفت:اذان را تمام کن.ولی بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت:ای برترین زنان!من از اینکه هر گاه صدای اذان مرا میشنوی و این همه ناراحت میشوی میترسم.لذا حضرت فاطمه(س)وی را معاف نمود".
?من لا یحضره الفقیه،ج۳،ص۱۳۷
?روضه الواعظین،ص۱۸۱