میرزا ابوالفضل قهوهچی، پیرمردی ساده اما از تشرفیافتگان آستان مقدس بود.
?میرزا ابوالفضل قهوهچی، پیرمردی ساده اما از تشرفیافتگان آستان مقدس بود.
?میرزا در بازار قم قهوهخانهای داشت که هر چهارشنبه تعطیلش میکرد و به جمکران میرفت، روزی عدهای از بازاریها به او گفتند:فقط جمعهها به جمکران برو، سهشنبهها برای ما نرو.
?میرزا گفت: برای چایدادن به شما، جمکران را رها نمیکنم!
تهدیدش کردند که اگر بروی، قهوهخانهات را میبندیم!
سرانجام عدهای تهدید خود را عملی کردند و قفلی به در قهوهخانه زدند، میرزا هم یک قفل دیگری به در قهوهخانه زد.
?آن جناب، خود نقل کردهاست: شبِ قبل از اینکه به در قفل بزنند، خواب آقا را دیدم و من را از کاری که بازاریها قرار است انجام دهند، اطلاع داد.
گفتم: آقاجان، قربانت گردم! بگذار بزنند. خدا روزیرسان است، من جمکران تو را به هیچ قیمتی رها نمیکنم.
و آقا به او لبخند رضایتی زدند.
?منبع: کتاب تشرفات آستان مقدس
#عید_بیعت با #امام_زمان
#آغاز_ولایت_امام_زمان
تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان صلوات