نجات حافظ از حاسدان
✅نجات حافظ از حاسدان
⬅️چون اشعار حافظ شيرازى (م 729) شهره آفاق شد، عده اى نزد شاه شجاع از او بدگويى كردند. شاه شجاع حافظ را احضار كرد و گفت:
اشعارت بر يك منوال نيست، تعريف شراب و تصوف و محبوب مى كنى و تلوّن در اشعارت است.
شنيده ام به قيامت هم اعتقادى ندارى و گفتى:
♦️گر مسلمانى از این است كه حافظ دارد
آه اگر از پى امروز بود فردايى
علماى ظاهر هم به اين بيت كه شك در وقوع روز جزا دارد و كفر است، قصد داشتند كه فتوى بر قتل او بدهند. حافظ مضطرب گشت و نزد شيخ زين الدين تليبادى كه آن وقت عازم حجاز بود و در شيراز تشريف داشت، رفت و مشكل را عنوان كرد.
⬅️شيخ فرمود: مُقدّم بر اين بيت، شعرى به اين معنى كه فلانى چنين مى گفت بگو تا نقل كفر باشد و از تهمت نجات يابى. حافظ اين بيت را پيش از مقطع در آن غزل مندرج ساخت: ???
اين حديثم چه خوش آمد كه سحرگه مى گفت
بر در ميكده با دف و نى ترسايى
گرمسلمانی از این است که حافظ دارد
وای گر از پس امروز بود فردایی
با اين شعر حافظ از دغدغه علماى ظاهر و شاه شجاع نجات يافت.
?تحفه معلم ؛ استاد سید علی اکبر صداقت