#نقاشی_فرشته_و_شیطان
#نقاشی_فرشته_و_شیطان
حاکم ماهرترین نقاش رامامور کرد که در مقـابل مبلغی زیـاد ، از فـرشته و شیطان تصـویری بکـشد کـه به عنـوان آثار هنری زمانش باقی بماند
نقاش به جستجو پرداخت که چـه بکشد کـه نمـاد #فرشته باشـد؟ چـون فـرشتـه برایش قابل رویت نبود ، کـودکی خوش چهره و معصوم را پیدا کرد و تصویر او را کشـید تا اینکـه تصـویری بسیـار زیـبـا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف کردند
نقاش به جاهای بسیاری میرفت، تا کسی را پیدا کند که نماد چهرهی شیطان باشد و به هر زنـدان و مجـرمی مراجعه نمـود، اما تصـویر مورد نظرش را پیدا نمی کرد چـون همـه #بندگان خدا بـودند هـر چند اشتباهی نمودہ بودند
سالها گذشت امـا نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد، زمانی رسید که حاکم احساس کرددیگر عمرش نزدیک است به نقاش گفت هر طور که شده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود
نقـاش دوباره گـشت تا یـک مجـرم زشت چهـره و مست با مـوهایی درهـم ریخـته را در گوشه ای از شهـر یافت . در مقـابل مبلغی ناچیز اجازہ گـرفت نقاشیش را به عنوان #شیطان رسـم کند ، او هم قبول نمود
نقاش متـوجه شد که اشک از چشمان او میچکد . از او علت را پرسیـد؟ گفـت من همان بچهی معصومی هستـم که تصویـر فرشته را از مـن کشیدی ، امـروز اعمالـم مرا به شیطان تبدیل نموده . اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا