#همراه_با_بهشتیان
11 اسفند 1398
#همراه_با_بهشتیان
#شهید_یوسف_کلاهدوز
تاس کباب
? اوائل ازدواجمون بود و هنوز نمی تونستم خوب غذا درست کنم. یه روز تاس کباب بار گذاشتم و منتظر شدم یوسف از سرِ کار بیاد.
همین که اومد رفتم سرِ قابلمه تا ناهارو بیارم ولی دیدم همه ی سیب زمینی ها له شده.?
خیلی ناراحت شدم. یه گوشه نشستم و زدم زیر گریه.?
?وقتی فهمید واسه چی گریه می کنم، خنده ش گرفت و خودش رفت غذا رو آورد سر سفره. اون روز این قدر از غذا تعریف کرد که اصلاً یادم رفت غذا خراب شده.?
? نیمه پنهان ماه، صفحه27