#همراه_با_شهدا
#همراه_با_شهدا
?پرکاری و پر تحرکی ایشان از مهمترین خصوصیاتش بود . شبها، مخصوصاً شبهای جمعه را به سرکشی از رزمنده ها و انجام دعا و مناجات با پروردگار مشغول بود. هیچ وقت در او ترس را ندیدم و این به خاطر توسل و توکلی بود که به خدا داشت.
?در عملیات کربلای 5 موقع عقب نشینی نیروهای ایران در یک کانال مشغول دفاع بودند که نیروهای عراقی همزمان وارد کانال شدند و یکی از نیروهای عراقی با شهید درگیر شد و بر روی کمر شهید نشست.
?شهید ناامید شد و کار خود را تمام شده دید در همین حین ناگهان عکس فرزند بزرگش امین از جیبش بر روی خاک افتاد وقتی چشم شهید به عکس فرزند و لبخندش افتاد، ناگهان نوری از امید در دلش روشن شد طوری که قدرت شهید چند برابر شد و در حالی که نیروی عراقی بر روی کمر ش نشسته بود، شهید او را به حالت سینه خیز به جلو برد و خود را به آرپی جی آماده و گلوله گذاری شده ای که در فاصله نزدیک به آنها داخل کانال افتاده بود رساند و آنرا کشید و از حال رفت و بیهوش شد.
?کمتر از یک ساعت بعد که به هوش آمد مشاهده کرد که جنازه سوخته عراقی روی بدن ایشان است و متوجه شد آتش عقب آرپی جی او را سوزانده، آنگاه از تاریکی هوا استفاده کرده و خود را به نیروهای ایرانی رساند.
✍️به روایت همرزم شهید
#شهید_محمدباقر_ساورعلیا?