همسر شهید چمران :
همسر شهید چمران :
وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد،
طاقت نمی آوردم و میگفتم :
“بسه دیگه ! استراحت کن خسته شدی “
او می گفت : ” تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند
بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. “
اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم :
” اگر اینها که اینقدر از شما میترسند
بفهمند این طور گریه میکنید …
مگر شما چه معصیت دارید ؟
چه گناهی دارید ؟
خدا همه چیز به شما داده،
همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است “
آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد
و میگفت :
” آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟
پیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم :
” اگر اینها که اینقدر از شما میترسند
بفهمند این طور گریه میکنید …
مگر شما چه معصیت دارید ؟
چه گناهی دارید ؟
خدا همه چیز به شما داده،
همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است “
آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد
و میگفت :
” آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم؟