#ولایت_تکوینی
#ولایت_تکوینی
مرحوم آیت الله اراکی از آیت الله العظمی آقای خویی نقل فرمودند :هنگامیکه بچه بودم پدرم در مشهد آشنایی داشت که مرد صالح و با تقوایی بود او می گفت :
دیر زمانی بود که در انگشتانم سوزشی را احساس میکردم به نحویکه روز به روز بر سوزش آن افزوده می شد . با وجود صبر و تحمل فراوان نهایتا بی طاقت شده و تصمیم گرفتم به نزد بهترین دکتر شهر که یک آمریکایی بود بروم . با مراجعه به او دریافتم که انگشتانم به یک بیماری که سرایت به سایر اعضا میکند مبتلا شده است .
دکتر گفت برای جلوگیری از سرایت باید انگشت را قطع کنم اما هرچه فکر کردم نتوانستم برای این کار خود را راضی کنم .
مدتی از این جریان گذشت تا از شدت درد برای بریدن انگشت خود راضی شدم ولی وقتی دوباره پیش دکتر آمریکایی رفتم گفت
سرطان پیشروی کرده و برای
جلوگیری از آن ، باید دست از مچ قطع شود . پذیرفتن این حرف برای من سخت بوددر نتیجه حاضر نشده و برگشتم ، ولی درد ، توان را از من گرفت و برای بار سوم نزددکتر آمریکایی رفتم که تشخیص او پیشروی مجدد سرطان تا آرنج بود ، که باید تاهمانجا قطع می شد ، اما باز من راضی به این کار نشدم و سرانجام برگشتم . مجددا ازشدت درد برای بار چهارم نزد دکتر رفتم ولی در اثر پیشروی سریع سرطان تشخیص او این بود که باید دست از کتف قطع شود ، اما من حاضر نشدم به طوریکه ازشدت درد خواب به چشمانم نمی رفت و از فریاد و ناله من طلاب مدرسه ای که درآن حجره داشتم خواب نمی رفتند تا بالاخره با اصرار آنان که مستاصل و بیچاره شده بودند من را راضی کردند برای عمل و قطع دست نزد دکتر آمریکایی بروم ولی قبل از رفتن به مطب دکتر با وجود خستگی فراوان ابتدا به حرم حضرت رضاعلیه السلام رفتم و با ناراحتی عرض کردم :
?ما برای شما ائمه معصومین ولایت تکوینی قائلیم . راضی نشوید یک نفر دکتر خارجی دست دوست شما را قطع کند این چه عنایتی است که به من دارید ؟ دستم را باید یک دکتر خارجی قطع کند ! همانجا خوابم برددر حال خواب دیدم سید جلیل القدری به طرف من می آید چون در بیداری شدت درد به حدی بود که اگر کسی به طرف من می آمد فریاد می زدم نزدیک نیا که مبادابدن او به دستم بخورد به همین عادت عرض کردم نزدیک من نشوید که دستم دردمی کند تبسمی فرموده نزد من آمد و دست مبارکشان را روی دستم کشید و فرمودندخوب شده ای ! از خواب که بیدار شدم دیدم اثری از آن درد نیست.
به آن دکترآمریکایی مراجعه کردم وی پس از معاینه گفت :دست شما خوب شده است بگو ازچه کسی شفا گرفتی ؟
گفتم :از حضرت رضاعلیه السلام .
آن دکتر آمریکاییکه تعصب شدید نسبت به مسیحیت داشت شفای حضرت رضا را نپذیرفت و در عوض گفت :
حضرت مسیح تو را شفا داده است .
?یادنامه آیت الله اراکی