پاسدار مدافع حرم
01 آبان 1398
✳️ همسر شهید:
?من همیشه تمام حرفم این بود که شما صبر کنید محمد حسین به دنیا بیاد، ایشون رو ببینید بعد کمی دیرتر برید، هیچ وقت نرفتنی از جانب من برای ایشون در کار نبود، میگفتم محمد حسین رو ببینید بعد کمی دیرتر برید، اما ایشون زرنگتر از این حرفها بود. میدونستند که اگر محمد حسین رو ببینند، واقعا زمین گیر میشوند و واقعا نمیتوانند دیگر پا روی دلشون بگذارند و بروند.
?اسم دخترمون “فاطمهرقیه” هست که سال ۹۰ به دنیا اومد. شهید فاطمهرقیه رو خیلی دوست داشت و او را هدیه حضرت رقیه به ما میدونست. همیشه دستهای او را میبوسید و خدا رو به خاطر داشتن فرزند دختر شکر میکرد. هروقت هم از سرکار به خونه میاومد، تمام خستگی رو پشت در میگذاشت و با فاطمهرقیه بازی میکرد. بهطوری که سروصداشون فضای خونه رو پُر میکرد.
?پاسدار مدافع حرم
?شهید سجاد طاهرنیا