پروردگارم قاضی تویی
??????
??پروردگارم
قاضی تویی
کمک کن هیچوقت قضاوت نکنیم…خوب یادگرفته ایم اندازه کردن همدیگر را!
یک خط کش این دستمان!
یک ترازو آن دستمان!
اندازه میگیریم و وزن میکنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را
??به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را میخواهم
غافل از اینکه چه برسر او می اوریم
درجمع هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
??آن یکی را به ناکامی در ازدواجش
این یکی را به نوع رابطه اش
آن دیگری… میرویم توی صحفه ی یکی
و نوشته اش را میخوانیم می نشینیم و قضاوت می کنیم
یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که:
آهای!
??چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی
حواسمان نیست که چ راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چند نفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
??چقدر زخم میزنیم … حواسمان نیست که ما می گوییم و رها میکنیم و رد میشویم
اما یکی ممکن است گیرکند
بین کلمه های ما
بین قضاوت های ما
بین برداشت های ما
دلی ک میشکنیم ارزان نیست
???????