#پندانه
20 تیر 1399
?شخصی برای اولین بار یک کلم دید.اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیرآن برگ یه برگ دیگر و…
با خودش گفت:
حتما یک چیز مهمیه که اینجوری
کادوپیچش کردن …!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شدمتوجه شد که چیزی توی اون برگهاپنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست…
?حکایت زندگی هم این چنین است
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق
میزنیم و فکر می کنیم چیزی اونور
روزها پنهان شده،
درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم…
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر
غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود..!
?زندگی، همین روزهایی است که
منتظر گذشتنش هستیم
#پندانه