چرک مُردہ شد ...
27 شهریور 1399
? یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت … گلی شد .
و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود
ولی نشد …
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایدہ نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
“این لباس چرک مردہ شدہ!”
گفت :
“بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زندہ اند پاک شوند !”
چرک مُردہ شد …
و حسرت دوبارہ پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک …
به قول صاحب خشکشویی “لکه را تا تازہ است ، تا زندہ است ، باید شست و پاک کرد …!”
مواظب دلهای خودمون ودلهای همدیگر باشیم…