#چشم_بابا!»
11 اسفند 1397
?در فتنه 88 که در #تبریز هم جریان پیدا کرده بود، #پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و #پاسداران محول می کرد.
?یک مرتبه #پدرصادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم? را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری? برای شان وجود دارد، چرا #پسر خودت را نمی فرستی⁉️»
?وقتی این جرقه در ذهنش? زده می شود #صادق را صدا می زند و می گوید: آماده شو و تیمی که برای #مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن.
?صادق با ادب و #احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش? گذاشته می گوید: « #چشم_بابا!»
#شهید_صادق_عدالت_اکبری