چند نفر از ارادتمندان مرحوم ملاعلي همداني به خدمت آن مرحوم رفته عرض كردند:
چند نفر از ارادتمندان مرحوم ملاعلي همداني به خدمت آن مرحوم رفته عرض كردند:
ما قصد زيارت حضرت علي بن موسي الرضا(ع) را داريم آمدهايم كه از شما خداحافظي كنيم..
مرحوم آخوند در موقع وداع به ايشان ميفرمايد: سلام مرا به امام رضا(ع) برسانيد.
سپس حركت ميكنند در بين راه ماشينشان حركت نميكند. وقتي نگاه ميكنند ميبينند بنزين ندارد. همچنان متحير ميمانند. يك وقتي ميبينند سيدي با پاي پياده از راه رسيد تا اينها را ديد فرمود:
چرا معطليد، ميگويند: ماشينمان بنزين ندارد و را ه نميرود. ميگويد: سوار شويد و مرا هم سوار كنيد. چون سوار ميشوند ماشين حركت ميكند نزديك پمپ بنزين كه ميرسند
ميفرمايد: وقتي به همدان رفتيد سلام مرا به آخوند ملاعلي معصومي همداني برسانيد. و آن پمپ بنزين است، همين را گفت و ديگر ما او را نديديم و ماشين تا پمپ بنزين رسيد دوباره خاموش شد.
حجةالاسلام آقاي شيخ جعفر توسلي تبريزي اين داستان را از آقاي اسدي همداني نقل كرد.