ڪشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود ثروتمند مغــــروری به او رسید و با تڪبر گـفت:
01 فروردین 1398
ڪشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود
ثروتمند مغــــروری به او رسید و با
تڪبر گـفت:
بڪار ڪه از تو ڪاشتن است و از
ما #خــــــــــــــــــــــــــــــــــوردن!
?ڪشاورز نگاه معناداری به او
انداخت و گفت: دارم #یـــونجه
میڪارم..!