گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسما چهل و دوم
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسما چهل و دوم
تو نوجوونیش استقلالی بود….
اهل فوتبال بود ، قشنگ هم بازی می کرد….
اما بعدها که با هم آشنا شدیم
وقتی به این قسمت از خاطراتش می رسید ؛
که یه موقعی دوآتیشه طرفدار یه تیم فوتبال بوده و خیلی براش وقت می ذاشته و خیلی براش مهم بوده
شرمنده می شد….
احساس می کردم از این که زمانی به یه چیز پوچ این قدر دلبسته بود الان چقدر شرمنده ست….
حالا وقتی می بینم بعضیا چقدر سرسخت و عجیب و غریب به چیزای الکی دل میبندن و متعصب میشن ، مثلا به یه تیم فوتبال از شیخ و مداح و جانباز گرفته تا دانشجو و معلم و استاد و بازیگر و نویسنده و…. ؛
با خودم میگم
محمود تو چقدر بزرگ بودی ، که حتی حاضر نمیشدی روح بزرگت رو به این چیزا گره بزنی….
که دل می کَندی حتی از این وابستگی های کوچیک که حتی پیش خودت و خدات شرمنده ی از این دلبستگی بودی….
محمود
حلالت باشه
هر چی که الان داری و بهش رسیدی….
ولی داداش خودمونیم
چقدر پیرهن آبی بهت میومد…
محمود
دلم برات تنگ شده….
راوی : دوست و همرزم شهید
#ادامه_دارد….