#گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت بیست و یکم
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسمت بیست و یکم
محمودرضا شب عاشورا به من زنگ زد، بسیار هیجانزده و خوشحال بود….
اول پیامک زد، نوشته بود: در بهترین ساعت عمر و زندگیام به یادت هستم؛ جایت خالی….
یک ساعت بعد زنگ زد و گفت: جایت خالی. گفتم: چه خبرها؟
گفت: “از امشب چراغهای منارهها و گنبد حرم زینب(س) را روشن نگه میداریم…
قبلاً شبها خاموش میکردند که تکفیریها حرم را نزنند. امروز که تاسوعا بود، کل منطقه زینبیه را از دستشان درآوردیم. شعاری که روی پرچم مدافعان حرم است «کلنا عباسک یا زینب» است….
محمودرضا میگفت این که روز تاسوعا این توفیق به دست آمد و موفق شدند منطقه زینبیه را از وجود تکفیریها و سلفیون پاکسازی کنند، از مسیری که همیشه آنها به سمت حرم هجوم میبردند از همان مسیر پاکسازی کرده و وارد حرم شده بودند، برایش بسیار خوشحال کننده است. این خیلی برایش مهم بود….
بزرگترین آرمانش همین دفاع از حریم اهلبیت علیهم السلام بود….
آرمان اول و آخر این بچهها همین “کلنا عباسک یا زینب” بود.
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد….