#گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت هفتاد و دوم
31 تیر 1398
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسمت هفتاد و دوم
ياد محمودرضاى خودمان افتادم كه آقا را يک بار هم نديد ولى جانش به جان او بسته بود….
براى رضايتش جان مى داد و اين جمله ی آقا را درشت تايپ كرده بود و زده بود جلوى چشمش كه ؛
درجمهورى اسلامى هر جا قرار گرفته ايد آن جا را مركز دنيا بدانيد و آگاه باشيد كه همه ی كارها به شمامتوجه است .
و محمودرضا خودش به آن عمل مى كرد….
بزرگترين نگرانى محمودرضا اين بود كه بعد از شهادتش كسى پشت سر آقا حرف بزند .
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد….