یا امام زمان«عج» مددی
یا امام زمان«عج» مددی
گلی دارم اگر که رُخ گشاید
جهانی را گلستان می نماید
گل من عطر و بوی تازه دارد
گل من در جهان آوازه دارد
گلم از باغ فردوسِ بَرین است
میان بهترین ها بهترین است
چها گویم من ازحُسنِ خصالش
گل من نیست در عالم مثالش
گلم باشد به درد سینه مَرهم
گل من می برد از هر دلی غم
گل من آخرین فرزند زهراست
عزیز حیدر و دلبند زهراست
گلم اُمّید و آمال جهان است
گل زیبای من«صاحب زمان»است
گلم را فاطمه چشم انتظار است
گلم دُردانه ی پروردگار است
هزاران چشم و دل شیدای اویند
چو مجنون عاشق لیلای اویند
همه زیبا رُخان نزدش حقیرند
پیمـبرهـا بدرگاهش فقـیرند
خوشا آنان که روی یار دیدند
گل نرگس از آن رخسار چیدند
الهی که رِسَد یک دَم نَسیمش
دل ما جان بگیرد از شَمیمش
الهی تا ظهورش زنده باشیم
میان لشکرش رزمنده باشیم
الا یوسف ترین یوسف کجایی؟
به کنعان ای عزیزم کی میایی؟
ببین ای آفتاب ای ماه مهدی
همه افتاده ایم در چاه مهدی
همه داریم می میریم از درد
تویی تنها دوای خلق ای مرد
اگر چه عهد بستیم و شکستیم
ولی ما با دعایت زنده هستیم
بیا تا دیده ای گریان نباشد
کسی حیران و سرگردان نباشد
بیـا تـا فتـنه ها خاموش گردد
بیا تا نیش ها چون نوش گردد
بیا «سیدعلی» تنهاست آقا
اسیر بی بصیرت هاست آقا
از آن روزی که سردارش گرفتند
«سلیمانی»، علمدارش گرفتند
معاویه صفت های زمـانه
گرفته اند «ولایت» را نشانه
چه بسیار از «ولی» دیدند تَرَحُّم
ولی راه «ولایت» کرده اند گم
چه قرآنها به روی نیزه دارند
بیامـولا که در سرفتنه دارند
بیا این روزها همچون مدینه
«علی» دارد زغم آتش به سینه
بیـا ای داغـدار داغ مـادر
بیـا آتـش گـرفته باغ مادر
بیا که مادرت پشت در افتاد
«علی»با دست بسته با سر افتاد
بیا کـه سینه ی مادر شکسته
ز داغ فاطـمه حیدر شکسته
بیا در بـر بگـیر آقا حسن را
تَسَـلاّ ده حسین بی کفن را
حسنین، زینبین همچون غریبان
گرفته اند همه سر در گریبان
فدای دیدگان خون فشانت
بگیر اشک از دو چشم عمه جانت
همی دانم بـه هر خیمه نشستی
بسوگ روضه های «زینب» هستی
دعـایم کـن امـام مهـربـانـی
دل«مداح» شود صاحب زمانی
علی اکبر اسفندیار «مداح»
➖➖➖➖