«یا صاحب الزمان اَغِثنِی، یا صاحب الزمان ادرکنی»
07 اردیبهشت 1398
توی مسافرت بودم خونه کسی مهمون بودم؛ مشکلی داشتم، بعد از نماز صبح دستها رو به حالت عجز و لابه بالا بردم و گفتم امام زمان به فریادم برس! داشتم هی تکرار می کردم:
«یا صاحب الزمان اَغِثنِی، یا صاحب الزمان ادرکنی»
?یهو بدون هیچ زمینه قبلی چشمم به تابلویی افتاد توی منزل صاحبخونه که نوشته بود از قول امام زمان (علیه السلام) خطاب به شیعیان:
? «إِنَّا غَيْرُ مُهمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم»
«همانا، ما از رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را از ياد نمى بريم!» [الخرائج و الجرائح، ج2، ص: 903]
❤️ دلم آروم شد؛ همین که منو تنبّه دادن که زندگی ما تحت نظره و حضرت از احوال ما آگاهی دارن دلم آروم شد؛ گفتم مشکلمم حل نشه، همین که حضرت اطلاع دارن برای آرامش من کافیه!