#یکی_از_علتهای_تأخیر_اجابت_دعا
#یکی_از_علتهای_تأخیر_اجابت_دعا
امام ششم حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: روزی ابراهیم خلیل اطراف کوه بیت المقدس برای یافتن چراگاهی گردش می کرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه برد. در این هنگام صدائی به گوشش رسید نگاه کرد مرد بلند قامتی را مشاهده کرد که مشغول نماز است. سوال نمود بنده خدا نماز برای که می خوانی؟ جواب داد برای پروردگار آسمان.
پرسید از بستگان و خویشاوندان تو کسی باقیمانده؟ پاسخ داد نه. ابراهیم (علیه السلام) گفت از چه محل غذا تهیه می کنی. اشاره به درختی نموده گفت میوه این درخت را می چینم و برای زمستانم ذخیره می نمایم. از منزلش سوال کرد کوهی را نشان داده گفت در آنجا است. پرسید ممکن است مرا به منزل خود بری و یک شب مهمان تو باشم. پیرمرد گفت در جلوه راه منزلم آبی است که عبور از آن مشکل است.
سوال کرد خودت چگونه می گذری پاسخ داد من از روی آب می گذرم. گفت دست مرا هم بگیر شاید خداوند به من نیز قدرت دهد تا از آب بگذرم. پیرمرد دست ابراهیم خلیل (علیه السلام) را گرفته هر دو از آب گذشتند وقتی به منزل رسیدند.
حضرت ابراهیم پرسید کدام روز بزرگترین روزها است. گفت روز قیامت که خداوند پاداش اعمال مردم را در آنروز می دهد.
گفت خوب است با هم دعا کنیم که از شر آن روز خداوند ما را ایمن دارد.
پیر گفت دعا را چه می خواهی به خدا قسم سه سال است دعائی کرده ام و حاجتی خواسته ام هنوز مستجاب نشده. ابراهیم فرمود می خواهی بگویم چرا اجابت دعایت به تأخیر افتاده.
زیرا خداوند وقتی بنده ای را دوست داشته باشد اجابت دعایش را به تأخیر می اندازد تا مناجات کند و طلب نماید چون راز و نیایش او را دوست دارد، اما بنده ای که خدا بر او خشمگین است اگر چیزی درخواست کند، در برآوردن حاجت او تعجیل می کند یا قلبش را از آن خواسته منصرف نموده مأیوسش می کند تا دیگر درخواست ننماید آنگاه پرسید حاجت تو چه بوده؟
پیرمرد گفت سه سال پیش گله گوسفندی از اینجا گذشت جوانی زیبا صورت که دو رشته موی بر دو طرف سر داشت گوسفندان را سرپرستی می کرد. از او پرسیدم این گوسفندها متعلق به کیست؟ گفت از ابراهیم خلیل الرحمن. آنروز درخواست کردم خدایا اگر در روی زمین خلیل و دوستی داری به من نشان بده.!
ابراهیم گفت خدا دعایت را مستجاب نموده من ابراهیم خلیلم. پیر حرکت کرده او را در آغوش گرفت.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود چون پیغمبر اکرم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد، دستور داد مومنین مصافحه نمایند.
?بحارالانوار ج۱۶ص۲۸۴