یکی از فرزندان میرزا نقل می کرد که:

در زمان رضا شاه به پدرم گفتم من برای تحصیل،فکرم نگران معاش زندگی است.اگر منبعی برای امرار معاش داشته باشم تمام هم و غم خود را به تحصیل می گذارنم.

در این موقع ایشان سینی جلوی خود را بلند کرد و من دیدم که طلا شده است! بعد میرزا گفت:خوب است و کفایت می کند؟ گفتم بلی.

بعد سینی را به حالت اول برگرداند و گفت: باید توکلت بر خدا باشد.

اگر طلبگی کنی و درس بخوانی و توکلت بر خدا باشد، خدا رزق زندگی ات را تأمین می کند چه من باشم وچه نباشم و اگر اینگونه نباشی و بر خدا توکل نکنی،نه این طلا و نه غیر آن، امور زندگی ات را تأمین نمی کند.بر خدا توکل کن و تحصیل علم کن.

?احیاگر حوزه ی خراسان:ص۴۲۱