"نقش اساتید بر تربیت طلاب و هدف و انگیزه طلاب از طلبه شدن"
با موضوع “نقش اساتید بر تربیت طلاب و هدف و انگیزه طلاب از طلبه شدن” با سخنرانی
حجت الاسلام اصغر قائمی « استاد حوزه » با حضور مدیریت، اساتید و طلاب در مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (سلام الله) برگزار شد.
« حجت الاسلام اصغر قائمی » ابتدا در نشست اخلاقی در بین اساتید با اشاره بر نقش حساس اساتید بر تربیت طلاب گفت: طبق احادیث وارده : هدایت یک گمراه از آنچه آفتاب بر آن می تابد یا آنچه در دنیاست بهتر است .
و نیز طبق فرمایش امام صادق علیه السلام: اگر کسی کسی را هدایت کرد در تمام آنچه شخص هدایت شده انجام می دهد شریک است.
راوی پرسید : اگر ما کسی را تربیت کردیم و او دیگری را آیا در ثواب او شریک هستیم ؟ فرمودند: بله الی یوم القیامه .
وی در بیان تربیت و تبلیغ به نکته ای اساسی اشاره کردند و آن این که : طبق سخنان حاج آقا ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلاه
ایشان هیچ وقت برای گرسنه تبلیغ نمی کنید یا برای سیراب آب طلب نمی کنید ، بلکه آنچه مهم است عطش است .
آنچه باید ایجاد کنیم عطش است که در اینصورت تربیت و تبلیغ اثر گذار خواهد بود.
حجت الاسلام قائمی گفت : ایجاد انگیزه ، انسان را به سمت عقایدش سوق می دهد و در نتیجه باورهای انسان تقویت می شود.
وی در راستای کلاسداری اساتید حوزه گفت: اساتید باید در ابتدای کلاس چند نکته اخلاقی بیان کنند و آنچه در حال رخ دادن است خلاف این امر است یعنی اینکه در حال حاضر آموزش اولویت اول است نه اخلاق در حالی که باید ابتدا تزکیه سپس تربیت و بعد از آن آموزش و پرورش باشد لذا اساتید باید از داستانهای تکان دهنده و نیز هر نکته ای که انسان را به یاد امام زمان بیاندازد استفاده کنند.
وی در پایان با اشاره به نقش حساس و عجیب اساتید در روابط و اخلاقیات طلاب گفت: طبق حدیث نبوی مردم بر دین پادشاهانشان
هستند و هر کدام از اساتید یک مدیر و یک امیرند که باید ابتدا با تواضع و فروتنی دلها را تسخیر کنند و بعد افکار را و بنابر آیه 128 سوره توبه در بیان ویژگی های پیامبر اکرم (صلی ا… علیه و آله و سلم) شاگرد حس کند که استاد از خودشان است دلسوز و مهربان.
حجت الاسلام اصغر قائمی در جمع طلاب با ایجاد تلنگر و اشاره به اینکه انگیزه شما از طلبه شدن چیست؟ گفت: طلبه با رفتار و گفتار خود باید مبلغ حوزه باشد ، عطر تبلیغ نمی خواهد چون بوی خوشش برایش تبلیغ است.
وی گفت رفتار بد از یک طلبه باعث دوری مردم از حوزه وطلبه می شود و رفتار خوب خود نوعی تبلیغ است (مثلا رفتار خوب طلاب در مقابل نامحرمان و بالعکس محارم )
وی با شاره به روایتی از امیر المومنین (علیه السلام) که می فرمایند: مومن چهره اش بشاش و غمش در دلش است گفت: ایراد هایی که به حضرت علی (علیه السلام) در سقیفه گرفتند این بود که علی جوان است و شوخ طبع و خلیفه باید تند باشد.
وی با بیان روایتی از نبی مکرم اسلام فرمودند: مومن ترین شما خوش خلق ترین شماست ،افزود : ریشه اخلاق عقیده است. اخلاق خوب را کسی دارد که عقیده خوب دارد.
وی در پایان با توصیه به مطالعه کتب اخلاقی گفت: اگر انسان بداند که غیبت چه صورت برزخی برای انسان پدید می آورد( خوردن گوشت برادر مرده) ویا زخم زبان که به نیش عقرب می ماند بلاخره در اثر تذکرو یادآوری های مداوم تاثیر گذار بر انسان خواهد بود.
گوهر وجودی انسان
خبر برگزاری نشست اخلاقی
نشست اخلاقی با حضور مدیریت، اساتید ،کادر مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (س) دولت آباد با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضی ملکیان امام جمعه شهر شاهین شهربرگزار گردید.
حجت الاسلام ملکیان در جلسه ای بین مدیریت ،اساتید و کادر به ایراد سخن پرداخت وبا اشاره به واقعه کربلا گفت: انسان هر لحظه در معرض امتحان است وکسی که الان مقرب درگاه الهی است ممکن است لحظه ای دیگر به قعر جهنم سقوط کند و بالعکس ، مصادیق بارز این قضیه حُربود که صبح عاشورا از لشگر ابن زیاد به لشگر امام حسین (علیه السلام ) پیوست و نیز شمر که از جانبازان جنگ صفین بود و شد قاتل امام حسین (علیه السلام) .
وی در جمع اساتید ضمن قدردانی از اساتید خدوم حوزه کلام امام صادق(ع) را یادآور شد که می فرمایند : پس از آنکه آدمی از دنیا می رود اجری عایدش نمی گردد الا از سه راه:
اول صدقه ای که آن را در ایام حیات خود به جریان انداخته و پس از مرگ تا قیامت جریان داشته باشدمانند موقوفاتی که ارث برده نمی شوند.یاسنت خوبی که پایه گذاری نموده و بعد از او مورد عمل دیگران است.یا فرزند صالحی که وی را به شایستگی تربیت نموده و برای او استغفار می نماید.(1)
امام جمعه شاهین شهر در تعریف معنای صدقه جاریه گفت : معنی وسیعی دارد که حدیث ذیل یکی از آن موارد است.
ابن عباس می گوید: رسول اکرم (ص)فرمود :هفت عامل است که اگرشخصی یکی از آنها را به جای گذاشته باشد،پس از مرگ ثوابش در پرونده عملش ثبت می گردد.کسی که درخت مثمری غرس کند،چاهی حفر کند،قناتی را جاری سازد،مسجدی را بنا کند،قرآنی بنویسد،علمی از خود به جای گذارد و فرزند صالحی تربیت کندکه برایش استغفار نماید.(2)
وی در پایان به الگو بودن اساتید برای طلاب اشاره کرد و گفت: طلاب و بلکه هر دانشجویی از طرز گفتار ،نگاه و رفتار استاد خود اثر می پذیرد پس یک معلم باید علاوه بر انتقال مطالب علمی ،مطالب اخلاقی را هم منتقل کند که جامعه با سواد بدون اخلاق ارزشی ندارد .
1-خصال صدوق ،ص 151.
2-مجموعه ورام،ج2،ص 110.
نشست اخلاقی با حضور مدیریت، اساتید ،کادر وطلاب مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (س) دولت آباد با موضوع “گوهر وجودی انسان ” با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضی ملکیان امام جمعه شهر شاهین شهر برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین ملکیان در ابتدا گفت: هر ماه مزین به صفاتی است وماه صفر هم معروف به نحوست است.
وی ضمن اشاره به حوادث تاریخی فراوانی که در ماه صفر رخ داده است: وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام ، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام،اربعین شهادت امام حسین (علیه السلام) وفات حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله )،وفات حضرت رقیه خاتون (سلام الله ) گفت :جهت رفع نحوست این ماه :
1- به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود ، پیامبر اکرم (ص) درباب صدقه دادن می فرمایند: “لبخند تو بر روی برادرت صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر کردنت صدقه است ،رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خا ر و استخوان از راه صدقه است . ”
2-خواندن دعای “یا شدید المحال …..” روزی 10 مرتبه .
حجت السلام والمسلمین ملکیان در ادامه گفت : قدرشناسی هر موضوعی با دانستن ارزش آن است وارزش وجودی انسان مافوق تصوّر است. انسان می تواند به جایی برسد که به غیر از خداوند کسی به آن مقام راه ندارد.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است ،مقام آدمیت
قرآن می فرماید: ای انسان! ارزش خودت را دریاب و آگاه باش که چه گوهری در درون خودداری و این گوهر را به بهای کم مفروش. ولی انسان فراموش کار، معمولًا گوهر وجود خویش را به یک نگاه آلوده، به یک غیبت از برادر مؤمن یا به یک ریاست طلبی ارزان می فروشد. چنین انسانی زیان کار شده است و هدایت او مشکل خواهد بود.
وی گفت : طبق آیه قرآن ،” و لقد کرمنا بنی آدم … ” ولی همه انسان ها با انسان بودن تقدس ندارند بت پرست و آتش پرست با انسان مومن یکی نیستند و طبق فرمایش نبی اکرم (صلی الله علیه و آله ) از میان 72 فرقه تنها فرقه اهل نجات فرقه معتقد به امامت اثنی عشری است و در بین شیعیان آنهایی که عامل به عمل هستند.
استاد اخلاق حوزه گفت: مصداق بارز عاملان به عمل طلابی هستند که به توفیق سربازی خدمت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف )دست یافته و فقیه در را دین هستند.
وی گفت: طبق روایت از امام محمد باقر (علیه السلام) تمام کمال در سه چیز است :1- تفقه در دین . 2- صبر 3- قناعت در معیشت .
وی در پایان لازمه موفقیت خدمت در حوزه ها را تهذیب برای طلاب دانست که خودسازی واجب بر همه وواجب تر برای طلبه است چون که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله ) می فرمایند: اگر کسی برای خدا بخواهد خودش و دیگران را بسازد شیطان تمام هم و غم خود را برای عدم خود سازی بکار می گیرد .
روز نهم ماه ربیع الاول
روز نهم ماه ربیع الاول
در روايت گرانقدرى آمده است كه اين روز، روز نابودى دشمن خدا بوده و اين روز و خوشحالى در آن فضيلت داشته و روز شادى پيروان آل محمد - رحمت خدا بر جميع آنان باد - مى باشد. و در ميان شيعيان نيز اين روز به همين مطلب مشهور شده است. البته ساير روايات اين روايت را تاييد نمى كند، ولى ممكن است بخاطر تقيه وقت را تغيير داده باشند. و با وجود اين احتمال، دور نيست اين دو وقت بگونه اى با هم منطبق باشند.
بهر صورت سزوار است دوستان آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شادى خود را در اين روز بخاطر نابودى دشمن خدا آشكار كنند، اگر چه فقط بخاطر عمل به اين روايت باشد و به نابودى او در اين روز يقين نداشته باشند.
ولى با توجه به اين كه شادى براى از بين رفتن دشمنان فقط برازنده دوستان و علاقمندان است. بنابراين كسى كه كارهاى او با دوستى و علاقه با اهل بيت سازگارى ندارد، سزاوار است بهمراه شادى نمودن، بخاطر كوتاهى در انجام آداب و رسوم دوستى شرمگين باشد، و دست كم در شادى براى نابودى دشمن خدا و دشمن دوستان او كارهاى حرام را انجام نداده و شبيه دشمنان خدا نشود. زيرا مخالفت ضد دوست داشتن است و اين مخالفت با خدا و اين ضديت آشكار، بر خلاف شادى بر نابودى دشمن مولى است.
خبر برگزاری نشست اخلاقی با موضوع "تحکیم خانواده" با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حسین دهنوی
خبر برگزاری نشست اخلاقی با موضوع “تحکیم خانواده” با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حسین دهنوی« کارشناس برجسته و مشاوردر امورخانواده» با حضور مدیریت، ،کارکنان ،اساتید و طلاب درمدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (سلام الله) برگزار شد.
«حجت الاسلام دهنوی»کارشناس مسائل مذهبی در جمع مدیریت واساتید حوزه حضرت نرجس خاتون (سلام الله) دولت آباد با طرح این سوال که چه کنیم تا بتوانیم برروی جوانان و طلاب اثر معنوی بگذاریم گفت: باید با توکل بر خدا و توسل بر معصومین علیهم السلام وداشتن اخلاص در کارها پیش برویم تا موفق باشیم.
وی با تاکید بربالا بودن توان علمی اساتید گفت: لازم است که همه اساتید اطلاعات عمومی خود را بالا ببرند که اطلاعات عمومی دریایی است وسیع اما با عمق یک بند انگشت که سبب بالا رفتن شخصیت انسان و عامل اعتماد دیگران به شخص می شود.
«حجت الاسلامدهنوی » کارشناس برجسته و مشاوردر امور خانواده در جمع مدیریت، ،کارکنان ،اساتید و طلاب حوزه حضرت نرجس خاتون (سلام الله) دولت آباد گفت: بنابر تاکیدات موکد حضرت آقا برسبک زندگی اسلامی این سوال مطرح می شود که آیا اسلام برای داخل خانه هایمان هم حرف دارد؟
وی گفت : محققین و روانشناسان غربی درصدد آموزش مهارتهایی چون : مهارتهای زندگی زناشویی ، کلامی ، شنیداری ، دیداری و ارتباطی جهت تسهیل روابط زوجین هستند و این چیزی است که محققین در حال حاضر بعد از سالها تحقیق و مطالعه به آن رسیده اند در حالیکه دین اسلام که کاملترین دین است تمام این مهارت ها را 14 قرن پیش آموزش داده است و برای تمام این مهارت ها روایت داریم.
کارشناس و مشاور امور خانواده گفت: علاوه بر آموزش آن مهارت ها در دین اسلام و کلام ائمه نکته ای که ما را نسبت به غربیان جلو می برد این است که آنها برای زمانی که به بن بست رسیدند راهکاری ندارند اما اسلام برای بن بست های زندگی هم راهکار ارائه می دهد چون منبع آن وحی الهی است بخلاف مشاوره های غربی که منبع آن اندیشه خطا کار بشر است.
وی در توضیح ارائه راهکار جهت گذر از بن بست های زندگی گفت: بطور مثال یکی از همسران رفتاری دوپهلو را از همسر خود مشاهده می کنند در اینجا اسلام می گوید همسر باید رفتار دو پهلوی همسرش را حمل بر حت کند و با نگرش مثبت به آن نگاه کند تا جایی که طبق روایت باید 70 مرتبه این گمان خیر و نگرش مثبت را داشته باشد و اگر برای بار 71 نتوانست حمل بر صحت و
کند و محمل سازی کند خود را سرزنش کند که چرا نتوانسته حمل بر صحت کند.
وی در پاسخ این سوال که خانمی که یقین دارد شوهرش بیراهه رفته است و الان به بن بست رسیده است چه باید کند گفت:
خانم ها در این موارد 2 رفتار غلط از خود بروز می دهند که کاملا اشتباه است و آن ؛ غفلت و ابراز است که هردو اشتباه است و رفتار صحیح این که خانم باید خود را به تغافل بزند یعنی به نحو غیر مستقیم شوهرش را نسبت به رفتار غلط آگاه کند تا همسرش نسبت به آن گناه رجاء پیدا نکند و دست از آن کارش بردارد .
وی در پایان گفت : خانم باید علاوه بر تغافل جبران هم بکند شاید علت آن رفتار غلط همسر رفتار های قبلی خانم بوده است که باید جبران شود.
مشاور خانواده گفت : پس از ارائه راهکارهای فوق و به نتیجه نرسیدن 3 راه بیشتر باقی نمی ماند و این یک حصر عقلی است :
1- که مبغوض است و آفت و آسیب دارد و یک بازی دو سر باخت است که خانم بیشتر از آقا ضربه می بیند .
2-دائما دعوا و توهین و فحش و ناسزا که سبب آسیب های روحی و جسمی می شود .
3- مدارا ؛ که همسر مدارا کند و بنا بر روایت امام صادق علیه السلام مدارا نصف ایمان است .
و طبق روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )زنی که به هر دلیلی رنج هوو را بپذیرد ثواب شهید را دارد .
رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیها)
پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[1] پس از چهارده روز بیماری[2] و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.
آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»[3]
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»[4] در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»[5]
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»[6]
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “امسلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.[7]
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.[8]
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که دربارهی فرماندهی “اسامه” میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.[9]
پیامبر(ص) فرمود:
«نفذ و اجیش اسامه»
«وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»[10]
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.[11] حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».[12]
وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی
پیامبر(ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی(ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی(ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی(ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر(ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» “امسلمه” فرمود: «علی(ع) را میطلبد، به او بگوئید بیاید».[13] علی(ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی(ع) پرسیدند، پیامبر(ص) چه گفت؟
در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.[14]
پیامبر(ص) در همان حال چند مرتبه فرمود:
«ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده»
در روزهای آخر از “بلال” خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهیی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر(ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام “عکاشه” برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر(ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر(ص) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.[15]
سپس به علی(ع) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.[16]
فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:
«در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.[17]
در لحظات واپسین عمر پیامبر(ص) سرش در دامان امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت.[18]
کفن و دفن پیامبر(ص)
هنگامه فوت پیامبر(ص) خلیفهی دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر(ص) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی(ع) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر(ص) این آیه را خواند:
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل أفإن مات أو قتل …»[19]
علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد[20] و این شخص جز علی کسی نیست. سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود. فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا(ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید… اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».[21]
سپس در قبری که توسط “ابوعبیده جراح” و “زید بن سهل” آماده شده بود و در همان حجرهای که وفات یافته بود، در خانهی خودش به خاک سپرده شد.
…………………
منابع :
[1]. شیخ مفید، الارشاد، بیروت، موسسه اعلمی، 1399ه.ق ص 97. در تاریخ وفات پیامبر اکرم احتمال زیادی بیان شده است و این بنابر قول مشهور علمای شیعه است. و ابن هشام؛ السیرةالنبویة، مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج2، ص658 و ابن سعد؛ الطبقاتالکبری، محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبةالصدیق، 1414، الأولی، ج2، ص 521.
[2] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المکتبه الحدریته، 1384 ه.ق، ج 2، ص 178.
[3] . شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 97 و ابن سعد، الطبقات، ج 2، ص 214.
[4] . همان، ج 2، ص 214 .
[5] . همان، ج 2، ص 214 .
[6] ـ ابن هشام، السیرة النبویة، پیشین، ج 2، ص 654 و ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 216.
[7] ـ شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 97.
[8] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 334، صحیح مسلم، ج 2، ص 325.
[9] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 190.
[10] ـ الشهرستانی، عبدالکریم؛ ملل و نحل، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالینائینی، چاپ سوم، 1360، ج 1، ص 23 و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخالأمم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1352، ج 3، ص 429.
[11] . ابن حبل، احمد؛ مسند احمد، دارصار، بیروت، ج1، ص 355.
[12] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 244.
[13] ـ طبری، محمدبنجریر، پیشین، ج 2، ص 439.
[14] ـ شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 99.
[15] .التذکرة الحمدونیه، تصحیح احسان عباس، ج 9، صص 153و 154.
[16] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 238.
[17] ـ همان، ص 247.
[18] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین،ج 2، ص 236 و نهج البلاغه صبحی صالح، خطبۀ 197.
[19] . ابن هشام، السیرة النبویة، پیشین، ج 2، ص656.
[20] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین،ج 2، ص 57.
[21] . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبۀ 23، ص 355.
[22] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 281.
ثواب پیاده روی اربعین از نگاه امام صادق(ع)
گرامیداشت و زنده نگه داشتن اربعین سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) در میان شیعیان آن حضرت از اهمیت و ارزش ویژه ای برخوردار است.
از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران و مورخان شیعه و اهل سنت، مبنای تاریخی چنین بزرگداشتی، ورود اهل بیت به کربلا در اولین اربعین حسینی (سال 61 هجری) و دفن سرهای مطهر شهیدان بویژه سر مقدس امام حسین (ع) در کنار پیکرهای مطهر آنهاست
شاید این سؤال در ذهن متبادر شود که چرا زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین حسینی تأکید و توصیه شده است، چرا باید این مراسم همراه با هیاهو و شور خاصی اجرا شود، در ادامه روایتی از امام صادق(ع) بیان میکنیم که به خوبی زوایای پنهان این موضوع را آشکارمیسازد:
امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده میفرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمىی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا مى برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مىفرماید که آنچه خیر از دهان او خارج میشود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مىگویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهلبیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.
(کامل الزیارات ص134)
بیان مقام معظم رهبری پیرامون گرامیداشت روز اربعین:
رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین بیان کرده اند: شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست.
النماس دعا