جهیزیه بانوی عالم
همیشه «مهریه» و «جهیزیه» و «تشریفات عروسی» سه مشکل بزرگ بر سر راه خانواده ها در مسئله ازدواج بوده است، مشکلاتی که گاهی تمام دوران حیات ازدواج را می پوشاند و آثار نکبت بارش تا پایان عمر دو همسر باقی می ماند.
گاه دعواها و مشاجرات لفظی، و گاه نزاعهای خونین، بر سر این امور رخ داده است، و چه سرمایه هائی که بر اثر چشم هم چشمیها و رقابتهای زشت و کودکانه در این راه از بین رفته است، هنوز هم که هنوز است این رسوبات افکار جاهلی در کسانی که دم از اسلام می زنند، کم نیست.
ولی باید جهیزیه بانوی اسلام همچون مهریه اش الگوئی برای همگان باشد. اگر تعجب نکنید پیامبر(صلی الله علیه و آله) دستور داده زره امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را بفروشد و پولش را که حدود پانصد درهم بود نزد او آوردند.
پیامبر آن را سه قسمت کرد، قسمتی را به بلال داد، تا از آن عطری خوشبو تهیه کند، و دو قسمت دیگر را برای تهیه وسائل زندگی و لباس تعیین فرمود.
پیداست وسائلی که با این پول ناچیز می توان خرید چقدر ساده و ارزان قیمت باید باشد؟!
در تواریخ آمده که هیجده قلم جهیزیه، با آن پول تهیه شد که قلمهای مهم آن چنین بود:
یکعدد روسری بزرگ به چهار درهم
یک قواره پیران به هفت درهم
یک تخت که با چوب و برگ خرما تهیه شده بود.
چهار عدد بالش از پوست گوسفند که از گیاه خوشبوی «اذخر» پر شده بود.
یک پرده پشمی.
یک قطعه حصیر.
یک عدد دستاس «آسیاب کوچک دستی.
یک مشک چرمی.
یک طشت مسی.
یک ظرف بزرگ برای دوشیدن شیر.
یک سبوی گلی سبزرنگ… و مانند اینها.
آری چنین بود جهیزیه بانوی زنان جهان.
منبع:پایگاه حوزه
موجبات شهادت امام جواد علیه السلام
1- تقواى الهى و عدم همراهى با فساد دربار
میدانیم که یکى از القاب آن حضرت «تقى» است و این به خاطر جلوه و ظهور خاصى است که تقواى الهى آن امام همام در اجتماع آن روز نموده و جهانى از پاکى و عفاف و تقوا را فرا راه دیدگان قرار داده بود و الا تمامى معصومین بر خوردار از صفت تقوا و عصمت الهى هستند. چنانکه همه «صادق» راستگو و «کاظم» فرو برنده خشم و «زین العابدین» زیباترین روح پرستنده هستند.
اما فرهنگ القاب معصومین ریشه اى اجتماعى وبرخاسته از عنایت الهى دارد که لقب «تقى» نیز از این مقوله است. نگاهى به شرایط اجتماعى آن بزرگوار و وضعیت درباریان ما را بدین نکته رهنمون میکند که دشمن تلاشى پیگیر داشت تا به گمان خود آن حضرت را با عیاشی ها و فساد دربار براى یک بار هم که شده است آلوده کند و در نتیجه آن حضرت را از چشم شیعیان وطرفدارانش که او را به خاطر پاکى و طهارت الهى اش مى ستودند ساقط کند و حتى مامون براى کشاندن آن حضرت به بزم دربار دخترش ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و در این جهت دستور لازم را نیز صادر کرد. اما راه بجایى نبرد و پاکى و تقواى امامت بر اندیشه باطل مامونى پیروز گشت و نورانیتى مضاعف یافت
2- برترى دانش و تفوق علمى
دومین عامل شهادت امام جواد (علیه السلام) را میتوان حضور قوى و کار آمد حضرت در صحنه هاى علمى و برترى دانش آن حضرت بر شمرد زیرا که این امر ناتوانى خلیفه را در مقابل امام جواد (علیه السلام) که بسیارى خلافت را حق آنان می دانستند به نمایش می گذاشت. و ضعف بنیه علمى دانشمندان دربارى را هر چه بیشتر آشکار می ساخت که از میان مباحثات متعدد حضرت یکى از آنها را برگزیده و نقل میکنیم:
«زرقان» که با «ابن ابى داود» دوستى و صمیمیت داشت میگوید: یک روز ابن ابى داود از مجلس معتصم باز گشت، در حالى که به شدت افسرده و غمگین بود علت را جویا شدم گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم پرسیدم چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر امام جواد (علیه السلام) در مجلس معتصم برسرم آمد. گفتم:
جریان چه بود؟ گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه«معتصم» خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و محمد ابن على «حضرت جواد (علیه السلام) را نیزفراخواند و از ما پرسید دست دزد از کجا باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم «فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم»،صورت و دستهایتان را مسح کنید» تا مچ دست است. گروهى از فقها در این مطلب بامن موافق بودند و میگفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود ولی گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود و چون معتصم دلیل آن را پرسید گفتند: منظور از دست در آیه شریفه وضوء:
«فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق» صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید. تا آرنج است. آنگاه معتصم رو به محمد ابن على امام جواد (علیه السلام) کرد و پرسید: نظر شما در این مساله چیست؟
گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. محمد بن على (علیه السلام) گفت: چون قسم دادى نظرم را میگویم. اینها در اشتباهند. زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقى بماند. معتصم گفت: به چه دلیل؟
گفت: زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می پذیرد. بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود دستى براى او نمی ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نیز خداى متعال می فرماید: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» سجده گاه ها از آن خداست. پس هیچ کس را همراه با خدا مخوانید. ابن ابى داود میگوید: معتصم جواب محمد بن على را پسندید دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند و من همانجا آرزوى مرگ کردم. پس ازسه روز ابن ابى داود به حضور معتصم مى رسد و میگوید: به معتصم گفتم خیر خواهى براى امیرالمومنین بر من واجب است و من در این جهت سخنى میگویم که می دانم با آن به آتش جهنم می افتم. معتصم گفت آن سخن چیست؟ گفتم: چگونه امیرالمومنین براى امرى از امور دینى که اتفاق افتاده است به خاطر گفته مردى که نیمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا میکنند او از امیرالمومنین شایسته تر به مقام اوست، تمام سخنان آن علماء و فقها را رها کرده و به حکم آن مرد حکم کرد؟ پس رنگ معتصم تغییر کرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا را دربرابر این خیرخواهیت به تو پاداش نیک عطا کند و پس از آن بودکه تصمیم به شهادت امام (علیه السلام) گرفت.
3- بزرگداشت نهضت هاى شیعى
حسین بن على مشهور به شهید فخ نواده حضرت مجتبى (علیه السلام) در زمانی که از خلفاى بنى عباس به نام هادى عباسى قیام کرد. یاد و نام او سندى بر محکومیت بنى عباس تلقى مى شد و حماسه نهضت هاى شیعى علیه خلفاى عباسى را در خاطره ها تجدید می نمود. در حمایت ازاین شهید انقلابى روایتى نیز از امام جواد (علیه السلام) میخوانیم: «پس از فاجعه کربلا هیچ فاجعه اى براى ما بزرگتر از فاجعه فخ نبوده است.» یکى از نویسندگان در حکمت نقش انگشترى امام جواد (علیه السلام) «نعم القادر الله» می نویسد: بعد از آن که «مامون» همه انقلاب ها را سرکوب نموده و تمامى صداها را خفه کرد؛ طبیعى بودکه مامون و عباسیان و یارانشان احساس کنند که به نهایت آروزیشان رسیده و به ارزشمندترین آرمانهایشان که عبارت بود از محکم ساختن پایه هاى حکومت و سلطنتشان به طورى که دیگر هیچ نیرویى توان ایستادن در برابر جبروت و سرکشى آنان نداشته باشد؛ دست یافته اند.
ولى می بینیم که بعد از این همه، نقش انگشترى امام جواد (علیه السلام) در برابر تمامى تصورات آنان قد علم می کند وتمامى مظاهر و سرکشى و ستم آنان را محکوم می کند. آن نقش این جمله است چه نیکو توانمندى است خدا. و در این راستاست که معتصم پس از این که از مردم بیعت براى خود گرفت جویاى حال امام جواد (علیه السلام) شد و دستور داد که امام جواد (علیه السلام) و همسرش ام الفضل را به بغداد فرا خوانند. زیرا که حضور و نام و یاد آن بزرگوار حماسه جهاد و پرچم آزادگى و عزت ایمان است و جلوه امامت و وصایتش مهر باطلى است بر خلافت هاى باطل بنى عباس. درود و سلام و صلوات خدا بر جواد الائمه (علیه السلام) آن هنگام که بامیلادش جلوه زیباى مبارکترین مولود را رقم زد و آن هنگام که با قامت زیباى امامت خویش قیامتى از شکوه و جلال و عظمت الهى رامتجلى ساخت و آن زمان که در آخر ذى القعده سال 220 هجرى دیده ازجهان فرو بست و با غروب غمگینانه و افتخار آفرین خویش تجلى بخش آیات جهاد و شهادت گشت.
پی نوشت:
ماهنامه کوثر ،شماره 24
زن برای خودش مردیه
اگر خواستگاری رفتید حتماً از ویژگی های اخلاقی و شخصیتی دختر بپرس.
برخی از دختران ادعا دارند برای خودشون مرد یا ده برابر مرد هستند. این دختران با شما که مدیر خانه هستید چالش زیادی خواهند داشت و وظیفه زنانه خود را درست انجام نمی دهند.
مدیریت مردانه شما را نمی پذیرند و برای خروج از منزل کاری به اذن شما نخواهند داشت و طبیعت او شما را به آرامش نمی رساند؛ چون ویژگی هایش( صدا، برخوردها، و…) مردانه است.
اذن گرفتن از مرد به معنی استبداد نیست چون مرد با دلیل عقلی و شرعی نباید منع کند. تصور کنید چند دوست یک شرکت با هم ایجاد کرده اند و یک نفر را مدیر قرار داده اند. وقتی مدیر روی کار آمد برای نظم آن جا باید رفت و آمدها و نیامد ها را با او هماهنگ کرد و گرنه هرج و مرج می شود.
شعار این هشدار
برای خوب دیدن مسیر زندگی، عینک مشاوره بر نگرش خود بزن.
پی نوشت :
نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین
عوامل محبت در احاديث اسلامى
1 - ايمان محور محبت
قَالَ الصَّادِقُ (عليه السلام): مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَ إِیمَانُهُ
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد و به خاطر خدا عطا كند، از كسانى است كه ايمانش كامل شده است.
امام باقر (عليه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى در تو خيرى هست ، به دلت نگاه كن ، اگر اهل طاعت خدا، فرمانبرداران را دوست دارد و از اهل معصيت خدا بدش مى آيد، در تو خيرى هست و خداوند تو را دوست دارد. و اگر از اهل اطاعت بدش مى آيد و از اهل معصيت خوشنود است ، در تو خيرى نيست ، و خداوند از تو ناخشنود است، و (بدان ) كه هر كسى با دوست خود خواهد بود. (يعنى در قيامت دوست با دوست است ).
و فرمود: هر كس كه معيار محبت و دشمنى او دين نباشد دين ندارد. آرى اگر كسى شوهر و يا همسر مؤ من و با تقوائى دارد، كه خداوند او را دوست مى دارد، بايد همسر خود را دوست بدارد، زيرا ايمان براى مؤ من برترين فضيلت است ، و هرگز نمى تواند هيچ فضيلتى جانشين ايمان گردد.
2 - محبت ، محبت مى آورد
بِالتَّوَدُّدِ تَكونُ المَحَبَّةُ؛ امام علي(علیه السلام) فرمود: با دوستى ، محبت محكم مى شود، يعنى براى پيدا كردن دوست ، و دوست كردن همسر و ديگران از خودتان شروع كنيد، سعى كنيد دوستى كنيد تا او هم با شما دوست شود.
3 - توجه و حضور قلب به خدا
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر كه در نماز، دل به خدا دهد، خداوند روبه او كند، دلهاى مؤ منين را هم به دوستى با او مى گرداند، بعد از آنكه خدا او را دوست مى دارد.
4 - احسان و نيكى محبت مى آورد
بِالاِحْسانِ تُمْلِکُ الْقُلُوبُ
حضرت على (عليه السلام) فرمود: با احسان و خدمت ، دلها را مى شود مالك شد، و در حديث ديگرى فرمود: با احسان و نيكى مى شود افراد را خريد و بنده كرد. آرى فطرت و سرشت انسان به گونه اى است كه وقتى به او احسان شود، مجذوب مى شود و انس مى گيرد.
5 - سلام كنيد و محبت ايجاد نمائيد.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: سوگند به آنكه جانم به دست اوست ، به بهشت وارد نمى شويد تا ايمان بياوريد. و ايمان نمى آوريد تا با يكديگر دوست باشيد، آيا نمى خواهيد شما را به كارى راهنمائى كنم كه اگر انجام دهيد، با هم دوست شويد؟ (براى ايجاد محبت ) به يكديگر آشكارا سلام كنيد .
و حضرت على (عليه السلام) فرمود: زبانت را به سخن ملايم و سلام كردن عادت بده تا دوستانت زياد شوند و دشمنانت اندك گردد.
6 - اظهار محبت ، محبت مى آورد.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: مرد وقتى به زنش بگويد دوستت دارم ، اين سخن هرگز از دل او بيرون نمى رود.
مردى به امام باقر عرض كرد: من فلانى را دوست دارم ، حضرت فرمود: او را از اين دوستى آگاه كن ، كه براى دوام مؤ ثرتر و در الفت بهتر است.
7 - صورت گشاده و خندان
حُسْنُ الْبِشْرِ أَوَّلُ الْعَطاءِ وَ أَسْهَلُ السَّخاءِ ؛ حضرت (على عليه السلام) مى فرمايد: رخسار نيكو اولين هديه و راحت ترين بخشش است و فرمود:
صورت گشاده و باز تو اول نيكى تو است ، و دلالت بر بزرگوارى تو مى كند و فرمود: صورت باز ، آتش دشمنى را خاموش مى كند، و فرمود: صورت باز و گشاده ريسمان محبت است ، و فرمود: كار نيك و صورت باز، محبت مى آورد و انسان را به بهشت مى رساند. و فرمود: صورت گشاده ، روش هر آزاده است.
8 - خوش آمد گوئى و محبت
حضرت على (عليه السلام) فرمود: روى باز و گشاده و بخشش و نيكى و خوش آمد گفتن ، موجب دوستى مردم است.
9 - دست دادن ، محبت مى آورد
تَصافَحُوا فَاِنَّ المُصافَحَةَ تَزیدُ فِی الْمَوَدَّةِ؛ پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: به يكديگر دست بدهيد كه محبت را زياد مى كند.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: به يكديگر دست بدهيد كه كينه را از بين مى برد.
10 - هديه دادن ، دوستى آفرين است
تَهَادُوا تَحَابُّوا
امام صادق (عليه السلام) فرمود: به يكديگر هديه دهيد، تا دوست هم باشيد، چرا كه هديه كينه را از بين مى برد.
و حضرت على (عليه السلام) فرمود: هديه محبت مى آورد، و فرمود: هيچ چيز مثل هديه ، فرمانروا را ملايم و خشم را بيرون و رانده شده را متمايل و كارهاى سخت را آسان و بديها را دور نمى كند.
نكته مهم در هديه و اهميت آن به اظهار محبت و دوستى است ، نه ارزش مادى آن ، بنابراين در هديه توقعات را كنار بگذاريد و ارزش واقعى آن را در نظر بگيريد تا دوستان شما و خود شما بتوانيد همواره به يكديگر هديه اى هر چند اندك به نشان دوستى تقديم كنيد، متاءسفانه اين ابراز دوستى ، در نزد بعضى به خاطر توقعات نابجا تبديل به وسيله كدورت مى شود و بجاى تشكر و دريافت پيام هديه ، بخاطر مسائل مادى از يكديگر دلخور مى شوند.
اين هم هديه است
امام صادق (عليه السلام) فرمود: محبوبترين برادرانم ، كسى است كه عيب هاى مرا به من هديه اى دهد. و حضرت على (عليه السلام) فرمود: چه خوب هديه اى است موعظه و پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: هيچ مسلمانى براى برادرش، هديه ای بهتر از سخن حكيمانه كه يا هدايتش را زياد كند، يا از هلاكت دورش كند، نداده است.
11 - معاشرت نيكو
حسنُ العشرةِ تستديمُ المودةِ.
حضرت على (عليه السلام) فرمود: معاشرت نيكو، دوستى را دوام مى بخشد، البته تاثير معاشرت نيكو و رعايت اخلاق در خانواده و برخورد دوستانه ، مساله اى كاملا روشن است .
12 - خوش اخلاق باشيد.
حُسْنُ الْخُلُقِ يُورِثُ الْمَحَبَّةَ .
حضرت على (عليه السلام) فرمود: خوش اخلاق بودن ، دوستى مى آورد، و فرمود: سه چيز محبت مى آورد، خوش اخلاقى، ملايمت نيكو و تواضع .
13 - خوش گمانى ، محبت مى آورد.
مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنهُمُ المَحَبَّةَ؛
حضرت على (عليه السلام) فرمود: هر كس به مردم خوش گمان باشد، به محبت آنها دست مى يابد.
14 - ملايمت و نرم خوئى
بالرفقِ و التوددِ يُحببكَ القلوب .
امام باقر (عليه السلام) فرمود: با ملايمت و دوستى ، دلها تو را دوست دارند.
15 - بى نيازى از ديگران ، و محبت
حضرت على (عليه السلام) فرمود: خود را محبوب مردم كن ، با بى رغبتى به آنچه در دست آنهاست ، تا به محبت آنها برسى.مردى نزد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) آمد و از حضرت سؤ الاتى كرد از جمله پرسيد: چه كنم تا مردم مرا دوست بدارند، حضرت فرمود: به مردم نيكى كن و چشم به داشته آنها نداشته باش و به آن طمع مكن تا تو را دوست بدارند. (بنابراين همسرانى كه بى جهت و بدون تناسب ، در فكر كندن مال از شوهر خود هستند و پى در پى تقاضاى نابجا دارند، از محبت آنها كاسته خواهد شد.)
16 - سخاوت ، محبت آور است
السَّخَاءُ يَزْرَعُ الْمَحَبَّةَ
حضرت على (عليه السلام) فرمود: سخاوت ، محبت را مى روياند و امام صادق عليه السلام به على عليه السلام فرمود: خودت را با رسيدگى به برادرانت محبوب گردان ، همانا خداوند محبت را در بخشش و دشمنى را در امساك و ندادن قرار داده است .
17 - سكوت و محبت
إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ امام هشتم فرمود: سكوت محبت مى آورد، سكوت راهنماى هر چيزى است . (زيرا بيشترين اسباب دشمنى از سخن گفتن است و از آنجا كه حركت دادن زبان كارى آسان است ، بسيارى با سخنان سبك و نسنجيده آبروى خود را مى برند و خود را نزد مردم و خدا سبك مى كنند).
18 - سخن زيبا و محبت
امام چهارم حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود: سخن زيبا، دارائى را زياد و روزى را افزايش مى دهد، اجل را به عقب مى اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب و وارد بهشت مى كند.
19 - تواضع ، محبت مى آورد.
ثَمَرَةُ التَّواضُعِ المَحَبَّةُ
حضرت على (عليه السلام) فرمود: نتيجه تواضع و فروتنى ، دوستى است. و فرمود: سه چيز محبت مى آورد: خوش اخلاقى ، ملايمت نيكو و تواضع
20 - سه عامل محبت
امام باقر (عليه السلام) فرمود: سه چيز محبت مى آورد، قرض و تواضع و بخشش
اينها نمونه اى بود از آنچه در روايات اسلامى بعنوان عامل محبت معرفى شده است ، كه زن و شوهر مى توانند به تناسب حال خود براى دوام محبت و زياد شدن آن ، از اينها بهره مند شوند و در اين ميان بايد از عوامل مهمى مثل ايمان ، محبت ، احسان ، صورت باز و خندان ، هديه دادن ،اخلاق خوب ، شيرين زبانى و بى نيازى و كم توقعى و تواضع ، بيشتر استفاده نمود. و گذشته از اين امور، زن و شوهر مى بايست همواره به تميزى و زيبائى خود و خانه و فرزندان و احترام متقابل بسيار اهميت بدهند كه در جلب محبت بسيار مؤ ثر مى باشد.
پی نوشت :
1) اخلاق در خانواده و تربيت فرزند، سيد محمد نجفى يزدى ( متن كتاب در بسياري از سايت هاي ديني موجود است)
آداب خانه دوست
چهار دستور العمل تربیتی پيامبر(صلی الله علیه و آله)به ابوذر درمورد مسجد:
1- پرهيز از داد زدن و بلند سخن گفتن در مسجد، چرا كه مسجد جاى عبادت است و چه بسا بلند سخن گفتن موجب مىشود كه حواس ديگران پرت شود و نتوانند در نماز و عبادت تمركز فكر داشته باشند. بعلاوه بلند حرف زدن در اجتماع، نوعى بىادبى تلقى مىگردد و شايسته است كه انسان در مسجد رفتار شايسته و متين داشته باشد و از كارى كه با آداب انسانى سازگار نيست بپرهيزد.
2-ورى از گفتگوهاى باطل و بيهوده: مسجد خانه خدا و محل عبادت است و طرح سخنان باطل و بيهوده در مسجد و سخنان نامطلوبى كه اصلا سزاوار مطرح شدن نيست، نكوهيده است. چون اين، نوعى بىاحترامى به مسجد و عدم رعايت شأن آن است. مثل اينكه كسى در خانه ديگرى مهمان باشد و از دشمنان ميزبان سخن گويد و آنان را بستايد و از موضوعاتى سخن بهميان آورد كه ميزبان را مىآزارد، يا كارى كه صاحب خانه خوش ندارد انجام دهد؛ مسلّماً چنين رفتارى خلاف ادب و انسانيت است.
3– پرهيز از خريد و فروش در مسجد: انجام خريد و فروش و نيز كارهايى كه شغل و حرفه تلقى مىشود، مانند: آهنگرى، نجارى و آرايشگرى و مانند آنها، در مسجد ممنوع است. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه:
«جَنِّبوُا مَساجِدَكُمْ الْبَيْعَ وَالشِّراءَ»(وسائل الشيعه، ج 3، ص 507.)مساجد خويش را محل خريد و فروش قرار ندهيد.
بازار را قرار دادهاند براى تجارت و خريد و فروش و پرداختن به شغل و حرفههايى كه جامعه بدانها نياز دارد، اما مسجد مخصوص عبادت است و نبايد كارهاى دنيوى، مثل خريد و فروش در آن انجام گيرد
4- پرهيز از كارهاى لغو در مسجد: پيامبر سفارش مىكنند كه تا در مسجد حرف لغو نزنيد و كار لغو انجام ندهيد. سعى كنيد رفتار شما در مسجد مطلوب باشد تا خوشايند خداوند متعال قرار گيرد و موجب پاداش و ثواب و كمال شود. كارهايى كه فايدهاى بهحالتان ندارد لااقل در مسجد انجام ندهيد، گذشته از آنكه در همهجا انسان بايد از گفتار و رفتار لغو دورى گزيندپيامبر مىفرمايند: اگر آداب مسجد را رعايت نكرديد، در روز قيامت فقط خود را ملامت كنيد. آن روز كه انسان تازه مىفهمد كه چه استفادههايى مىتوانست از مسجد ببرد. از همان لحظههايى كه در مسجد نشسته بود، چقدر مىتوانست براى آخرتش استفاده كند، اما نه تنها استفاده نبرد بلكه در عوض كارى كرد كه آخرتش را نيز تباه ساخت. در آن هنگام به حسرتى مبتلا مىشود كه قابل وصف نيست.
محبت از جلوه های ایمان
محبت، عبارت است از احساس میل نسبت به چیزی که برای انسان، لذت بخش است.
اسلام می خواهد جامعه ای بسازد که همه مردم، خود را برادر یکدیگر بدانند و تا سر حد ایثار نسبت به هم عشق بورزند، و این بدان جهت است که هیچ چیز مانند محبت در سامان دهی جامعه دلخواه انسانی، کارساز نیست.(محمدی ری شهری، 1379، ص23.)
اسلام به این قضیه از دو بعد نظر می کند.1.بعد انسانی و فطری.2.بعد جنسی و غریزی.
1. اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) می خواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. در حدیثی آمده که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به سؤالی در مورد دوستی و محبت فرموده:« هل الدین الا الحب؛آیا دین جز دوستی و محبت است؟!»» [بحار الأنوار، ج101 ص 130 باب 5 ص : 127.] ،
ازمجموعه احادیث این گونه استفاده می شود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان می گردد پافشاری می کند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوه های ایمان می شمارد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید:«ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود می پسند برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت می شمارد برای آنان زشت بداند»
بر این اساس نگاه بی روح و بی عاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی، با آنها دست و پنجه نرم می کنند نگاهی مؤمنانه نیست. حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است
در قرآن از محبت و دوستی این چنین یاد می کند:« عَسی اللَّهُ أَن یجْعَلَ بَیْنَکمْ وَ بَینَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنهُم مَّوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ، امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید، دوستی برقرار کند، و خدا تواناست، و خدا آمرزنده مهربان است» [ سوره ممتحنه، آیه 7.]
2. بعد دیگر جنبة غریزی است که کسی، کس دیگری را تا سر حد طبیعی ترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود جنبه جنسی گره می خورد . این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز می توان دید در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آن چه بیش از همه اهمیت می یابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمه ای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
هر آن چه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت زمینه وقوع انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است و خلاصه این که اسلام می خواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمی خواهد دختر و پسر جوان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سرکنند زیرا که قطعاً این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسأله که در همه روابط انسانی مانند دوستی ها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آنجا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامه ای دارد در این مورد که یکی از جنبه های مادی انسان است را او را رها نکرده است و آن چه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمی شمارد، اما با این همه، آنان را از سخن گفتن های پاک و بی شائبه باز نمی دارد. [تفسیر المیزان .]
عشق و علاقه هم آثار نيك و جهات مثبت دارد و هم اگر بي حساب و بي معيار و خارج از كنترل باشد، پيامدهاي سوء خواهد داشت. به همان اندازه كه دوست داشتن و عشق ورزيدن در انسان اميد و دلگرمي ايجاد مي كند، او را به همرنگي و همساني با محبوب و اطاعت از معشوق مي كشاند و عاشق را به فداكاري، گذشت و ايثار در راه محبوب مي كشاند، گاهي هم حقايق را بر انسان پوشيده مي سازد و عيب ها را كتمان مي كند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل مي نمايد و زشت را زيبا جلوه مي دهد و اين از عوارض سوء “افراط در محبت” است.
به تعبير رسول اكرم(صلی الله علیه و آله)، علاقه به چيزي انسان را كور و كر مي كند. حضرت امير(علیه السلام) هم می فرمایند:« كسي كه به چيزي عاشق و شيفته شود، اين محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابينا مي سازد، پس او با چشمي ناسالم مي نگرد و با گوشي ناشنوا مي شنود و خواسته ها و تمنيات، عقل او را از هم مي گسلد و دنيا،دلش را مي ميراند.»
محبت، گاهي در داوري انسان نسبت به ديگران هم اثر مي گذارد و محبت را به داوري ناحق مي كشاند. علاقه در نپذيرفتن نقد و انتقاد هم موثر است. اگر شما دوستدار كسي باشيد، اغلب حاضر نيستيد در باره او انتقاد و عيب جويي بشنويد.
کارهای پدید آورنده دوستی:
1. با دل به خدا روی آوردن 2. دل سپردن به نماز 3. نیکی کردن به مردم 4. بخشش 5. بی رغبتی به داشته های مردم 6. رفتار بر اساس حق 7. کاردانی 8. دید و بازدید 9. آشکارگی در سلام 10. نرمی سخن 11. هدیه دادن 12. دست دادن 13. خیر خواهی 14. پیروی از نصیحت گر 15. انتقاد از عاقل 16. سجده کردن میان اذان و اقامه 17. یاری جستن از خدا
پی نوشت:
خلاصه مقاله های محبت در اسلام