#حدیث_قدسی
#حدیث_قدسی
قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِداوود عليه السلام: يا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ. قالَ عليه السلام : كَيْفَ اُبَشِّرُ الْمُذنِبينَ وَ اُنْذِرُ الصِّدّيقينَ؟ قالَ جل جلاله : يا داُوودُ! بَشِّرَ الْمُذنِبينَ أَنّى أَقْبَلُ التَّوبَةَ وَ اَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ، وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ أَنْ لا يُعْجِبُوا بِاَعْمالِهِمْ، فَاِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسابِ الاّهَلَكَ.
خداى متعال به حضرت داود عليه السلام فرمود: اى داود! گنهكاران را بشارت بده و صدّيقان را بيم رسان.
گفت: چگونه به گنهكاران بشارت و به صدّيقان هشدار دهم؟
فرمــود: اى داود! به گناهكاران بشارت بده كه من توبه را مى پذيريم و از گناه در مى گذرم، صدّيقان را هم بيم بده كه به كارهاى خودشان مغرور نشوند، چرا كه خداوند هيچ بنده اى را به پاى حساب نمى كشد مگر هلاك شود!
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
خيال مي كنم من خدمت شما قدر و منزلتي دارم و مورد علاقه و عنايت شما هستم، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: آري، عرض كرد درخواست مي كنم اسم اعظم را به من بياموزي،
حضرت جواب دادند آيا نيروي پذيرش و تاب نگهداري آن را داري؟ گفتم بلي، ايشان دستور دادند داخل اطاق برو وقتي كه داخل شدم، آنجناب هم وارد گرديد و دست خود را بر زمين گذاشت تا ناگاه ديدم فضاي خانه چنان تاريك شد كه چشم هايم ابداً چيزي نمي ديد مفاصل و استخوانهايم بشدت در حركت و تكان افتاد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود: ميل داري به تو بياموزم يا توان نداري؟
عرض كردم نه يابن رسول الله مرا آن نيرو نيست در اين موقع دست خويش را برداشت اطاق مانند اول روشن شد و امام عليه السلام را ديدم كه تبسم مي كرد.
?خزینه الجواهر
بی هوش شدن «میرداماد» با تصرّف «میرفندرسکی»
بی هوش شدن «میرداماد» با تصرّف «میرفندرسکی»
روزی میرداماد(رحمةاللّهعلیه) در مدرسه درس میداد. ناگهان روی منبر حالت اغما به ایشان دست داد و بیهوش شد.
او را به منزل بردند، یک هفته گذشت. همه أطبا شهر به عیادتش آمدند، ولی او به هوش نیامد.
به شاه عباس خبر دادند.
شاه عباس مرحوم شیخ بهایی(رحمةاللّهعلیه) را خواست و استدعا کرد بروید و از ایشان عیادت کنید.
مرحوم شیخ بهایی به عیادت میرداماد آمدند و نبض ایشان را گرفت.
سپس نزد شاه عباس برگشت و فرمود: ایشان مزاجا سالم میباشند، ولی شخص بزرگی در ایشان تصرف کرده و ایشان را به این حال درآورده است.
شاه عباس برای حل مشکل، از شیخ بهایی درخواست میکند که آن شخص بزرگ را پیدا کند.
مرحوم شیخ برمیگردد و از خادم مدرسه، از واردین روز شنبه پرس و جو میکند.
خادم شرح میدهد که چند نفر آمدند و مدتی ایستادند و صحبتهای میرداماد را گوش کردند و از مدرسه که خارج شدند، ایشان به این حالت درآمد.
مرحوم شیخ بهایی نشانیهای بیشتری از خادم گرفته و رفتند و در تخت پولاد مشغول جستجو شدند و به میرفندرسکی(رحمةاللّهعلیه) برخوردند و دیدند نشانیها بر ایشان تطبیق میکند.
بعد از سلام و عرض ارادت، عرض کردند: این سید، چه تقصیر داشته که شما او را ادب نمودهاید؟
جناب میرفندرسکی فرمودند: من مدتی حرفهای او را گوش کردم. او کلا از عذاب و قهّاریت خدا سخن میگفت و این سبب میشد که مردم از خدا ناامید و دور شوند و حال آنکه همه انبیا آمدهاند که مردم را به خدا نزدیک کنند.
در قرآن هر آیه عذاب که آمده، یک آیه رحمت بعد از آن نازل شده است. «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛(حجر:49) به بندگانم اطلاع بده که من، خداوندی بسیار آمرزنده و مهربانم.
مرحوم شیخ بهایی فرمودند: خانواده سید که تقصیر ندارند و خیلی در ناراحتی به سر میبرند.
میرفندرسکی فرمود: بروید، خوب شد. مرحوم شیخ بهایی که برگشتند، دیدند میرداماد به حال آمده و نشسته است.
?منابع:
روضات الجنات.
گلشن ابرار.
کتاب الخزائن.
چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
?از امام صادق (علیه السلام) سوال شد:
چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
حضرت فرمود: كار نیك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
مروری بر زندگــــی شهــــدا #شهید_عبدالصالح_زارع #به_روایت_همسر #قسمت_نهم
مروری بر زندگــــی شهــــدا
#شهید_عبدالصالح_زارع
#به_روایت_همسر
#قسمت_نهم
#گل_یاس
محبتش خیلی زیاد بود ومهربانیاش مثالزدنی…
حتی اگر در اوج عصبانیت هم خواستهای از او داشتم، به سرعت آن را برآورده میکرد.
یادم نمیآید با هم قهر کرده باشیم، اما اگر اختلاف نظری هم داشتیم، صالح به سرعت برای رفع کدورت پیشقدم میشد.
مثلاً چون میدانست من گلدانهایی که گل دارند را خیلی دوست دارم، برایم از آن گلدانها میخرید تا از دلم درآید. مخصوصاً که عاشق گلدان گل یاس بودم.
#جشن_تولد_دونفره
تولدم 14 آذر ماه 69 است. ماهی که گل یاس در آن به بار مینشیند. یادم هست سال اول بعد از ازدواج، اصلاً روز تولدم را به خاطر نداشتم که صالح با یک گلدان گل یاس به خانه آمد و برایم تولد گرفت. جشن تولد دو نفره من و صالح… خیلی ذوقزده شدم. مخصوصاً اینکه خودم هم یادم نبود که روز تولدم است. بعد هم با اصرار از من خواست که باهم به بازار برویم تا هدیه تولدم را بخرم. تنها به بازار رفتن را دوست نداشت، میگفت دلم میخواهد هدیهات با سلیقه خودت انتخاب شود.
اما گلدان گلهایی که صالح میخرید، چیز دیگری بود…. هدیه گلدانهای گل، خیلی خوشحالم میکرد… اختصاصی به آن گلدانهایم رسیدگی میکردم تا کمترین آسیبی نبیند. خب، هدیه صالح من بود…
#ادامه_دارد…
۷
شب توسل به امام زمان(عجلاللهفرجهالشریف)
? شب توسل به امام زمان(عجلاللهفرجهالشریف)
?️ #رهبر_انقلاب : از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید. امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولىّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷