توجه به ظلمات آخر الزمان
آنچه انقلاب اسلامي را از فرهنگ مدرنيته به صورت مبنايي جدا کرده است و ميتوان گفت شاخصهي اصلي آن به حساب ميآيد، توجه به حضور سنن غيبي در ظلمات آخرالزمان است. يعني درست در فضايي که فرهنگ مدرنيته به همهي امکانات معنوي عالم پشت کرد و به واقع جهان را در ظلمات برد، امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» نظرها را متوجه عوامل معنوي عالم نمودند و در عمل هم نقش آن عوامل را نشان دادند، از پيروزي انقلاب اسلامي نتیجه بگير که فرمودند:
خداي مقلب القلوب، قلب مردم را متوجه انقلاب کرد، تا اين که فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. لذا جا دارد که عزيزان متوجه باشند اگر ميخواهند جوانان را از ظلمات آخرالزمان نجات دهند بايد توجه آنها را به انقلاب اسلامي و جايگاه تاريخي آن جلب کنند، در آن صورت مطمئن باشيد آنها را از ظلمات و يأسها و بيبندوباريها نجات دادهايد.
اگر جوانان ما بشناسند چه واقعهاي تحت عنوان انقلاب اسلامي در زير اين آسمان واقع شده است، نه ديگر تحت تأثير تبليغات غرب، منتظرند كه روزي انقلاب اسلامي شکست بخورد و نه اميدي دارند كه از طريقي غير از انقلاب اسلامي امور جامعه سر و سامان بگيرد. اشکالاتي که در امور اجرائي هست، در زمان اميرالمؤمنين(علیه السلام)هم به شکل خاصِ مربوط به آن زمان وجود داشت. ولي آيا ميشود ما جايگاه وجود مقدس اميرالمؤمنين(علیه السلام) را كه تاريخ را دارد تغذيه ميكند ناديده بگيريم؟
ابتدا جهت اصلاح امور بايد ظلمات فرهنگ مدرنيته شناخته شود و عقل ديگري که با «فضيلت» و «حکمت» همراه است جاي آن را بگيرد، سپس در چنين فضايي آرامآرام بستر رفع مشکلات فراهم ميگردد، چون بسياري از مشکلات ريشه در غربزدگي ملت دارد، ولي اگر از عقل غربي عبور نکنيم و ظلمات دوران شناخته نشود هيچ مشکلي از ملتها رفع نميگردد.
منبع:
کتاب انقلاب اسلامی و برون رفت از عالم غربی
دین کهنه شده است
چنانچه عنايت فرموديد، ابتدا بايد با دقت کامل بتوانيم دشمنشناسي کنيم و اين را بدانيم كه دشمنشناسي در دوران جديد نياز به دقت زياد دارد و کار سادهاي نيست، زيرا آنقدر دشمن پيچيده شده و دشمني خود را پنهان ميکند که بردههاي خود را تا حدّ مديحهسراي خود اغفال مينمايد، و لذا روشنفکرانِ همان ملّتي که همه چيزشان را گرفته به مبلغان غرب در آن کشورها تبديل ميشوند.
هيچوقت مغولان نميتوانستند اين كارها را بكنند. فرهنگ غربي در عين تنفر و کينهاي که با مسلمانان دارد، نميآيد آنها را به قتل برساند، ميآيد آنها را با دست خودشان مقابل خودشان و مقابل ميراث معنويشان قرار ميدهد. مگر روشنفکران غربزدهي ما به ما چه ميگويند؟ جز اين است که ميگويند: دين كهنه شدهاست، گذشتهي شما كهنه شدهاست؛ اگر ميخواهيد زنده و تازه باشيد، بايد غربي بشويد. آيا اينها نشستند فكر كنند که اگر ما غربي شويم ديگر چگونه خودمان در اختيار خودمان خواهيم بود، جز اين است که تماماً در اختيار غربيها قرار ميگيريم، آيا تجربهي تاريخي ملتها چيزي غير از اين را ثابت کرده است؟
بهقول يكي از انديشمندان، هرجا تمدن غربي پا گذاشت اولين چيزي كه از مردم آن ديار گرفت اين بود كه خودشان را از خودشان ستاند. و اين عميقترين جنگي است که غرب با ملتها شروع کرده است، و عبارت است از جنگ براي گرفتنِ هويت ملتها از خودشان. و ما تا نفهميم اين جنگ چه خصوصياتي دارد نميفهميم دشمني ما با غرب چه نوع دشمني است، وقتي متـوجه نوع دشمنيِ دشمن نشـويم، راه نجاتي را كه خـداوند توسط اوليائش - اوليائي كه بر فراز زمان و زمانه فكر ميكنند- براي ما قرار داده است نخواهيم فهميد.
ما معتقديم اگر جنگ غرب با ملتها درست تحليل و شناخته شود به اين نتيجه ميرسيم که انقلاب اسلامي يک هديهي بزرگ الهي است تا جهان را از شرّ اين دشمني بزرگ رها سازد و ملت ايران را شايستهي آن ديد که اين کار بزرگ را بر عهدهي آنها بگذارد تا در اين مسئوليت، بزرگي فرهنگ شيعه نيز آشکار شود و چشمهاي گردد تا سالها ملت ايران بتوانند از آن بهره گيرند و بهره دهند، که نمونههايي از آن را در سيسالهي اخير ميتوان مشاهده کرد.
غفلت از اهداف انقلاب اسلامي موجب ميشود که مرز جدايي بين دوست و دشمن به هم بخورد و نهتنها انقلاب و نتايج مهم آن به حاشيه ميروند، بلکه بهراحتي دشمنان انقلاب ميتوانند زير پوست انقلاب جا خوش کنند و عنان کشور را به ميل خود در دست گيرند.
منبع:
انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی
عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی
انقلابی بودن وفاداری به انقلاب اسلامی در گرو عهدی است که باید با حقیقت برقرار کرد به همان معنایی که بنیانگذار انقلاب یعنی حضرت روح الله فرمود من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم، اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت بر نمی دارم.1
در این نگاه ما از تاریخ که حقیقت را نسبی می داند .
منبع:
صحیفه امام ،ج21، ص 330- ص45
ریشه بی بصیرتی
ريشهي بصيرت شيعيان واقعي را بايد در خلوص آنها دنبال کرد و اين که جز خدا مدّ نظرشان نيست و بر همين اساس به طرف سقيفه، که در آنجا رقابت بر سر قدرت بود، متمايل نشدند، به طرف امام معصومي متمايل شدند که در عين فانيبودن در خدا، مظهر اسماء و صفات پروردگار عالم بود.[1]
در نيتِ خالص است که روح انسان با سنن الهي ارتباط برقرار ميکند و پيچ و تابهاي روبَهان، نميتواند چيزي را از منظر او پنهان کند. هر چه بدبختي سرِ ما ميآيد به جهت بيخلوصي است. پيچ و تابهاي روبهان، آنهايي را که خود را با نور نيتِ خالص منور کردهاند، نميتواند فريب دهد، حادثهها را براساس سُنن و قاعدهها ارزيابي ميکنند و يک لحظه چشم دلشان از حضور سنن الهي منصرف نميشود، تا فريب ظاهرِ پر زرق و برق دنياي مکّار را بخورند. حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» ميفرمايند: «مطمئن باشيد قدرتهاي شرق و غرب همان مظاهر بيمحتواي دنياي مادياند که در برابر خلود و جاودانگي دنياي ارزشهاي معنوي، قابل ذکر نميباشد»؛[2]
اين بصيرت به جهت خلوص در توحيد و توجه به امامان معصومي است که نمايش زندگي توحيدي بودند. همين که اين دو نکته از جان و قلب انسانها برود انواع گرايشها به دنيا که امروز مظهر کامل آن غرب است، پديد ميآيد.
. به تعبير حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه»؛ «اگر ملت ايران از همهي اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول کند و خانهي عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين(علیهم السلام) را با دستهاي خود ويران نمايد، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان يک ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدّي که آنها آقا باشند ما نوکر».[3]
منبع:
[1] - حضرت صادق(علیه السلام) ميفرمايند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنا» آن حضرت راجع به قول خداي عز و جل که مي فرمايد: «خدا را نامهاي نيكوست او را به آنها بخوانيد»؛ فرمودند: سوگند به خدا مائيم آن نامهاي نيكو كه خدا عملي را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد. (الكافي، ج1 ، ص 144)
[2] - صحیفه امام، ج21،ص91.
[3] - صحیفه امام، ج21،ص90.
خودي و غير خودي
بايد وضع موجود انقلاب را بازخواني کنيم و جايگاه آن را نسبت به هدف توحيدياش بسنجيم، تا
اولاً: معني ريزشهاي افراد را در آن به درستي درک کنيم.
ثانياً: جايگاه مشکلات را در غفلت از روح توحيدي و غربزدگي پنهان خودمان بشناسيم.
رهبر معظم انقلاب«حفظهاللهتعالي» در همين رابطه موضوع خودي و غير خودي را نسبت به انقلاب تبيين کردند تا بفهميم ريشهي مشکلات پيش آمده توسط غير خوديها است يا به جهت انقلاب. فرمودند:
«خودي آن است که دلش براي اسلام مي تپد؛ دلش براي انقلاب ميتپد؛ به امام ارادت دارد؛ براي مردم به صورت حقيقي - نه ادّعايي- احترام قائل است. غير خودي کيست؟ غير خودي کسي است که دستورش را از بيگانه مي گيرد؛ دلش براي بيگانه ميتپد؛ دلش براي برگشتن امريکا مي تپد. غير خودي آن کسي است که از اوايل انقلاب در فکر ايجاد رابطهي دوستانه با امريکا بود. به امام اهانت ميکرد؛ اما براي امريکا اظهار علاقه مينمود! کسي به امام اهانت ميکرد، ناراحت نميشد؛ اما اگر کسي به دشمنان بيرون از مرز يا همدستان آنها اهانت ميکرد، ناراحت ميشد! اينها غريبه اند».[1]
تا نفهميم در بيرونِ فرهنگ شيعه چه خبر است، نميتوانيم جوانمان را به فرهنگ شيعه جذب بکنيم. بايد روشن شود فرهنگ شيعي، آن نيست که انجمن حجتيه ميشناسد، ميتوان گفت اين خودش يک نوع تخدير است که تحت تأثير فرهنگ استکبار پيش آمده است، به گفتهي امام خميني«رضوانالله تعاليعليه»:
«آمريکا و استکبار در تمامي زمينهها افرادي را براي شکست انقلاب اسلامي در آستين دارند، در حوزهها، در دانشگاهها مقدسنماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام، اينان با تزويرشان از درون، محتواي انقلاب و اسلام را نابود ميکنند، اينها با قيافهاي حق به جانب و طرفدارِ دين و ولايت، همه را بيدين معرفي ميکنند، بايد از شرّ اينها به خدا پناه بريم.»[2]
منبع:
[1] - خطبه هاي نماز جمعه در تاريخ ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
[2] - صحیفه امام، ج21،ص87.
در تاریخ گذشته نمان!
وظیفهی اهل تفکر آن است که در تاریخِ خود نقش آفرینی کنند و آنچه را که منسوخ است و دورانش به پایان رسیده نشان دهند تا جامعه گرفتار بی فکری و کودنی فرهنگی نشود. کودنی فرهنگی چیزی نیست جز مشغولشدن بر اموری که مربوط به تاریخ گذشته است. وقتی تاریخ جدیدی در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگی میکند و در نتیجه منزوی میشود، باید خود را در انزوای خود مقصر بداند زیرا نگاه نکرد که ارادهی الهی در این دوران به چه چیز اشاره دارد تا امروز نیز وارد ساحت آگاهی گردد.
این روایت را همه ی عزیزان شنیده اید که حضرت صادق می فرمایند« العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس »(کافی/ج1)آنکس که نسبت به زمانه ی خود دانا است ، گرفتار امور اشتباه انگیز نمی شود.
حضرت در این روایت می خواهند ما را متوجه این امر مهم بکنند که اگر تحلیل درستی از آنچه در زمانه می گذرد داشته باشید با بروز و ظهور حوادث غیر عادی غافل نمی شوید و می دانید امور در چه مسیری در حال حرکت است همچنان که علی می فرمایند «مَن عرف الایّام، لَم یَغْفُل عنِ الاِستعدادِ»(امالی الصدوق،ص321) آنکس که زمان را می شناسد ، از حوادث و رویدادهای آن غافل نمی شود باز آن حضرت در جایی دیگر می فرمایند «اَعرفُ النّاس بالزّمانِ مَن لَمْ یتعجّب مِن اَحداثه؛ آگاه ترین مردم به زمان، کسی است که از تحولات آن به شگفت نیاید و به خوبی متوجه مسیر و نهایت هر حادثه ای باشد.(تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ،ص480)
رهبر انقلاب به این صورت ملت را به تمدن اسلامی نزدیک می کنند و تاکید دارند:
«اگر چنانچه ما بر روی توان خودمان تکیه کنیم ، استقامت آنها درهم خواهد شکست ؛ این را بدانند. تا وقتی که ما چشممان به دست دیگران باشد، دنبال این باشیم که کدام مقدار از تحریم ها کم شد، کدام مقدار چنین ، فلان حرف را فلان مسئول آمریکایی گفت یا نگفت تا وقتی دنبال این حرف ها باشیم به جایی نمی رسیم. ما یک کشور بزرگ هستیم یک ملت قوی هستیم ملت با فرهنگی هستیم ملت با استعدادی هستیم ثروت خدادادی هم الی ما شالله داریم »
همه چیز گواه بر آن است که خداوند برای عبور از پریشانی فرهنگی که فعلا ما گرفتار آن هستیم و رسیدن به انسجام فرهنگی ، لطفی به ماکرده و شخصیت اشراقی حضرت امام را در منظر ما قرار داده است و ارتباط با این شخصیت در این عصر و زمانه تنها راه حلی است که جامعه ی ما برای رسیدن به آرمان هایش به او نیاز دارد. باز باید از خود پرسید زیر ساخت های فکری و فرهنگی مورد نیاز برای تحقق تمدن اسلامی به آرمان هایش به او نیاز دارد. باز باید از خود پرسید زیرساخت های فکری و فرهنگی مورد نیازبرای تحقق تمدن اسلامی چه چیزهایی می تواند باشد.
منبع:
امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه