اثبات حقانیت
31 اردیبهشت 1398
اثبات حقانیت
سید محمد حسن قاضی پسر آقای قاضی می گوید: یک بار پشت سر آقای قاضی حرکت می کردم، آن وقت خیلی جوان بودم، یک آشیخی آمد پیش آقای قاضی و گفـت:
از کجا معلوم حرف های تو درست است، من می خواهم از خود حضرت ولی عصر(عج) بشنوم. فرمودند: خب برویم.
ناگهان دیدم آثاری از شهر نیست و در بیابانی قدم می زنیم. از دور یک بلندی را دیدم که یک عده ای می آیند و می روند. آن جا که رسیدیم، آن شیخ پشیمان شد و گفـت: نه من نمی خواهم. مرا برگردان. آقای قاضی گفـت: تو خودت اصرار داشتی برویم و ببینیم.
شیخ گفـت: نه نمی خواهم و برگشتیم. دیدم همان مکان و همان کوچه و همان شهر هستیم.