برگی ازگلستان معرفت
تفریط فی جنب الله یعنی چه؟
درآیه 56زمرعبارت((فرطت فی جنب الله ))بیان شده:
((ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله وان کنت لمن الساخرین )):
(بترسید از روزی که هر کس به خود می گوید وااسفا بر من از آن کوتاهیهاو تقصیراتی که به درگاه خدا روا داشتم ، و براستی من از استهزاء کنندگان بودم ) .
مراد از (تفریط) اهمال کاری و کوتاهی درانجام اعمالیست که باید فورا به آن اقدام نمود،تا زمانیکه که وقت آن فوت شود. و (جنب ) به معنای پهلو و عضو جانبی است ، اما(جنب الله ) به معنای جانب و ناحیه خدا، یعنی اعمالی که بر بنده واجب است آنها رابجا آورد و مصداق آن عبادت خدا و پرهیز از نافرمانی اوست . لذا تفریط در جنب خدابه معنای کوتاهی در انجام عبادات و اقدام به نافرمانی و معصیت خداست .
به هر جهت در ادامه خطابها می خواهد بفرماید: اگر من شما را به این خطابها مخاطب می کنم به جهت آنست که بیم آن می رود (و یا نکند) که یکی از شما از روی ندامت وحسرت آنچه از او فوت شده ، در روز قیامت بگوید: واحسرتا، از آن کوتاهیهایی که من در جانب خدا کردم ، و براستی که من از استهزاء کنندگان بودم . یعنی این دعوتهای من برای آنست که قبل از رسیدن چنین روزی و اظهار ندامت درآن روز، در همین دنیا توبه کنید وتسلیم اوامرالهی باشیدتادرقیامت به سعادت وفلاح برسید.1
تفریط شامل انواع تفریط ها دراطاعت فرمان خداوپیروی ازکتب آسمانی واقتدابه انبیاءواولیامیگردد.به همین دلیل درروایات متعددی ازائمه اهل بیت میخوانیم که جنب الله به امامان تعبیرشده است .ازجمله اصول کافی ازامام جعفرصادق (علیه السلام )آمده که جنب الله امیرالمومنین (علیه السلام )واوصیای بعدازاوهستندتابه آخرین نفرآنهابرسدکه حضرت مهدی (ارواحنافداه )می باشد.2
1تفسیرالمیزان
2تفسیرنمونه
دریای بی کران قرآن
آیه 79سوره نساء
خداوندمارابافطرتی پاک آفریدوراه حق وباطل رابه مانشان دند.رسولان وپیامبران رابرای هدایت ماآفریدوبه مااختیاردادتاتصمیم بگیریم.پس هرچه به مامیرسدبه خاطراعمالی است که خودمان انجام میدهیم.
((ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ))
(اى انسان!) آنچه از نيكى به تو رسد از خداست و آنچه از بدى به تو برسد از نفس توست. و (اى پيامبر) ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم و گواهى خدا در اينباره كافى است.
در بينش الهى، همه چيز مخلوق خدا، و خداوند، همه چيز را نيك آفريده است. آنچه به خداوند مربوط است، آفرينش است كه از حُسن جدا نيست و ناگوارىها و گرفتارىهاى ما، اوّلًا فقدان آن كمالات است كه مخلوق خدا نيست، ثانياً آنچه سبب محروميّت از خيرات الهى است، كردار فرد يا جامعه است.
به تعبير يكى از علما، زمين كه به دور خورشيد مىگردد، همواره قسمتى كه رو به خورشيد است، روشن است و اگر طرف ديگر تاريك است، چون پشت به خورشيد كرده وگرنه خورشيد، همواره نور مىدهد. بنابراين مىتوان به زمين گفت: اى زمين هر كجاى تو روشن است از خورشيد است و هر كجاى تو تاريك است از خودت مىباشد. در اين آيه نيز به انسان خطاب شده كه هر نيكى به تو رسد از خداست و هر بدى به تو رسد از خودت است.
با آن همه ستايش قرآن از رسول اللّه (صلى الله عليه و آله)، بايد گفت: مراد از «فَمِنْ نَفْسِكَ» نفس انسان است، نه شخص پيامبر.
در اين آيه مىخوانيم: تنها خوبىها از اوست و بدىها از انسان است و اين به خاطر آن است كه بدىها از آن جهت كه از انسان صادر مىشود به انسان نسبت داده شده و از آن جهت كه خود انسان و اراده او در تحت سيطره الهى است، به خدا نسبت داده مىشود. چنانكه اگر كارمند دولت خلاف كند، اين خلاف هم به خود كارمند نسبت داده مىشود، و هم به دليل آنكه او كارمند دولت است،به دولت نسبت داده مىشود.
امام رضا(عليه السلام) مىفرمايد: خداوند به انسان خطاب مىكند كه اراده و خواست تو نيز از من است.آرى، انسان با خواست خداوند مىتواند تصميم بگيرد.
پیام ها
1- در جهانبينى الهى، هر نيكى و زيبايى از خداست. «مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
2- در برابر تضعيف روحيّهها، بايد تقويت روحيّه كرد. منافقان كه بدىها را از رسول اللّه مىدانستند، اين آيه در جبران آن مىگويد: «مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ»
3- رسالت پيامبر اسلام، جهانى است. «أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ»
4- انبيا براى همه مردم وسيلهى خير هستند. «لِلنَّاسِ»
قطره ای ازدریا
تفسیرآیه 207بقره:
آیات الهی دارای تفاسیربسیارزیبایی وعمیقی هستندکه شایدبتوان به قطره ای ازآن پی برد.حضرت علی (علیه السلام)به خاطرفداکاریهاوازخودگذشتگی هایشان آیات زیادی درشان ومقام ایشان نازل شده است که به یک نمونه ازآیات که درتفسیرنوربیان شده میپردازیم:
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ (يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ))
و از مردم كسى است كه براى كسب خشنودى خدا، جان خود را مىفروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
مشركانِ مكّه، قرار گذاشتند از هر قبيلهاى يك نفر را براى كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله )انتخاب كنند و آن حضرت را دسته جمعى از بين ببرند تا بنىهاشم به خونخواهى او قيام نكنند و با اين عمل از دعوت پيامبر راحت شوند. پيامبر (صلى الله عليه و آله )از نقشهى آنان با خبر شد و على (عليه السلام )براى اينكه پيامبر به سلامت از مكّه خارج شود، در بستر ايشان خوابيد و اين آيه در شأن آنحضرت نازل گرديد.
***گاهى بايد براى احياى يك معروف ويا محو يك منكر، جان را تسليم كرد. حضرت على(عليه السلام )فرمودند: کسی كه در راه امر به معروف و نهى از منكر كشته شودیکى از مصاديق اين آيه است.
پیام ها
1- نااهل، حرفش زيباست وانسان را به تعجّب وامىدارد، ولى مؤمن، عملش دنيا را متعجّب مىكند. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ»، «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ»
2- ياد ايثارگران را زنده بداريم. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي»
3- پيش مرگِ اولياى خدا شدن، يك ارزش است. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي»
4- بزرگترين سود آن است كه انسان بهترين متاع را كه جان اوست به خالق خودبفروشد، آن هم نه براى بهشت و يا نجات از دوزخ، بلكه فقط براى كسب رضاى او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»
5- در راه خدا، استقبال از خطر و آمادگى براى جانفشانى همچون دريافت خطر است. با توجّه به شأن نزول آيه، ستايش از كسى است كه جان خود را در معرض خطر قرار داد، هرچند حادثهاى اتفاق نيفتاد. «مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ …»
6- رأفت خداوند، بهترين پاداش است. خداوند براى هركارى پاداشى قرار داده است، امّا در اين آيه مىفرمايد: خداوند رئوف است. «اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
صاحب تفسير اطيبالبيان مىنويسد: در كتاب غايةالمرام، بيست حديث آمده كه نُه حديث از علماى اهل سنّت و يازده حديث از علماى شيعه است و آيه را دربارهى فداكارى حضرت على (عليه السلام )دانستهاند.در شرح نهجالبلاغه ابنابىالحديد (ج 4، ص 73) آمده است: معاويه چهار هزار درهم پول داد تا بگويند اين آيه در شأن ابنملجم نازل شده است!. تفسير نمونه، ج 2، ص 49.