حسین(علیه السلام) ناظم ارتباط بشر با غیب
«ديل كارنگي» يك روانشناس آمريكايي است كه در كتاب «آئين زندگي» ميگويد اگر مي خواهيد خيلي منظم و با نشاط باشيد صبح زود از خواب بيدار شويد، حمام برويد ، موهايتان را شانه كنيد، معطر شويد، لباس مرتب و اتو كشيده بپوشيد، جلوي آيينه بايستيد و ده بار اين جمله را بگوييد «لحظه به لحظه، آن به آن، از همه حيث و هر جهت، بهتر و بهتر ميشوم»، درصد زيادي از مردم آمريكا به اين دستور، عمل كردند، چرا عمل نكنند وقتي هيچ كاري ندارند بكنند؟ اين يك نوع نظم است ولي پوچ.
و حسين(علیه السلام) نظم ارتباط بشر با غيب را ميخواهد پيشنهاد دهد كه تمام معنا و معنويت در آن است و معاويه نظم سرد و خشكي جهت رفاه دنيايي انسان به وجود مي آورد كه منظم كار كنند، بخرند، بخورند، بگردند و اين نظم عجيبي است ولي براي هدفي پست.
اول تمام انگيزه هاي متعالي تو را از تو مي گيرد و بعد يك نظم ماشيني را به روح و روان تو تحميل مي كند، ميبيني به حوائج دنيايي خود ميرسي ولي روحت احساس گرسنگي مي كند، نظم هاي عالي ولي در جهت هدفي پوچ. و چنين نظم معاويه اي رومي، كه خيلي از متدينين آن زمان را جذب كرد و به آن راضي شدند، حسين(علیه السلام) را فريفته خود نكرد، نظمي كه سيگارهاي يك كارتن دارند، به طوري كه وزن آنها يك گرم متفاوت نيست، نظم عجيبي است ولي براي كدام هدف؟
حسين(علیه السلام) آمده است تا نظم حقيقي را به دست آوري، يعني بشر بهوسيله ارتباط با عالم غيب ميتواند زندگيش را معنادار كند و معنادار كردن زندگي، نظم حقيقي است، و حسين(علیه السلام) اين معنا را به ما ياد ميدهد. نظم معاويه اي، نظمي نيست كه شما را نجات دهد، شما اولياء خدا را ببينيد، به عنوان منظمترين انسانها، قبل از خوابيدن دعايي، ذكري و نيمه شب هم بلند ميشوند، كاري ميكنند كه بايد بكنند. در اين نظم يك غفلت بي هدف حاكم نيست، بلكه برعكس، نظم را در خدمت هدفي بزرگ - يعني رهايي از پوچي- به كار گرفته اند.
پس هم بايد پوچي زندگي معاويه زده را شناخت و هم راه رهايي از آن را از حسين(علیه السلام)دريافت كرد، تا در قرني كه پوچي تا مغز استخوان انسان نفوذ كرده ما پيام نجات بشر را از طريق حسين(علیه السلام)بگيريم و به كار بنديم.
پی نوشت:
کربلا مبارزه با پوچی ها اصغر طاهرزاده