#خـــاطرات_شهدا
#خـــاطرات_شهدا
سال اول طلبگی هادی بود.
يك روز به او گفتم: می دانی شهريه ای كه يك طلبه ميگيرد ، از سهم امام زمان (عج) است.
با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم ، منظورت چيه؟!
گفتم: بزرگان دين ميگويند اگر طلبه ای درس نخواند ، گرفتن پول امام زمان (عج) برای او اشكال پيدا ميكند.
کمی فكر كرد ، بعد از آن ديگر از حوزه علميه شهريه نگرفت!
با موتور كار می كرد و هزينه های خودش را تأمين ميكرد ، اما ديگر به سراغ سهم شهریه نرفت.
هادی بسيار احتياط ميكرد ؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام و حلال می دانند.
او به نوعی راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت ميكرد كه كارهايش مشكل شرعی نداشته باشد.
يادم هست گاهی در پايگاه بسيج درس ميخواند ، آخر شب كه كار بسيج تمام ميشد از دفتر بسيج بيرون می آمد.
داخل راهرو لامپ هایی داريم که شب نيز روشن است. هادی آنجا در سرما می نشست و درس ميخواند!
يك بار به هادی گفتم: چرا اينجا درس ميخوانی؟ تو حق گردن گچکاری پايگاه داری ، همه در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزد کچ کاری میکردی .
همه تزئينات اينجا كار شماست. خب بمون توی پايگاه و درس بخوان . تو كه كار خلافی انجام نمیدی .
هادی گفت: من اين درس رو برای خودم ميخوانم ، درست نيست از نوری که هزينه اش را بيت المال پرداخت ميكند استفاده کنم. از طرفی چون ميدانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا می مانم….
مدافع حرم
#شهیدهادی_ذوالفقاری
? پسرک فلافل فروش
? اللهم عجل لولیک الفرج…?