داستان مدافعان حرم
? #علمدار_عشق ?
?داستان مدافعان حرم ?
قسمت 0⃣2⃣
سیدهادی رسید دانشگاه رو گوشیم میس انداخت
سوار ماشین شدم
سید هادی: عمه میشه شما رانندگی کنی
- باشه عزیزم
سیدهادی به عمه نرجس ات گفتی
هادی: آره عمه
به گوشی نرجس تک انداختم تابیاد پایین
منو نرجس و هادی تو حیاط رو تخت نشسته بودیم
- نرجس به آقامحسن چیزی گفتی
+ نه آجی نتونستم
آخه دیشب میگفت
داداش حسین بیاید
باهم کت وشلوارمون ست کنیم
- هادی جان کار خودته
تو برو بالا شروع کن از سوریه گفتن
منو نرجس هم میایم کمکت
بهش میگیم مجروح شده
بریم بیمارستان
اما میریم معراج الشهدا
دیگه اونجاهم پدر و مادرشون هست راحتر میشه
نرجس کی به مادرشوهرت و پدرشوهرت گفته
+ دایی آقامحسن
حاج سجاد
- وای چقدرسخته
هادی: پس من میرم
زود بیاید
منو تنها نذارید
نرجس : نه برو ماهم میایم
وارد اتاق شدیم
صدای هادی میومد
آره داداش
اوضاع سوریه
خیلی بده
خدا لعنت کنه این داعش
محسن : هادی نمیدونم چرا دلم از صبح بی قراره نگران حسین برادرمم
هادی : نگران نباش ان شاالله خیره
محسن : ان شاالله
ما داخل شدیم
- سلام
إه هادی تو کی اومدی
هادی : یه ربعی میشه
- داشتید از سوریه میگفتید
هادی : آره چطورمگه
- برادر دوستم که همرزم آقاسیدحسین مجروح شده تو بیمارستان
آقامحسن میاید بریم حالش بپرسیم
صدام لرزید از حال آقاحسین هم باخبر میشیم
یهو محسن ازجاش بلندشد
نرجس منو نگاه کن
حسین شهید شده
تو چشمای من نگاه کن بگو
+ محسن آره
محسن : برادر جوانم
شهادت سیدحسین برای همه فامیل خیلی سخت بود
اما برای سیدمحسن و سیدهادی بیشتر ازهمه سخت بود
سیدمحسن که تنها برادرش ازدست داده بود
سیدهادی هم رفیق همیشگیش را
اونشب همه محارم و رفقای سیدحسین راهی معراج الشهدا شدن
واقعا خیلی سخت بود
عروسی بچه ها کلا کنسل شد
اما سیدحسین تو وصیت نامه اش از هردوشون خواسته بود
بعداز مراسم چهلم عروسیشون برگزار کنند
اما بچه ها گفتن مهر ماه بااعیاد ولایت
جشن عروسیشون میگرن
مراسم ختمش خیلی شلوغ بود
بچه های دانشگاه و اساتید همه اومده بود
استاد مرعشی و موسوی و صبوری وخیلی های دیگه اومده بودن
سید حسین هم مثل خیلی دیگه از مدافعین حرم تاییدش رو حجاب و ولایت فقه بود
مراسم چهلم حسین برابرشد با طرح ولایت دانشجویی
خیلی دلم میخاست بدونم طرح ولایت چیه
زهرا میگفت طرح ولایت
یه دوره بصیرت افزایی - مذهبی هست
اساتید کشوری میان برامون از ظهور حضرت حجت (ع) ، ولایت فقیه، شیعه لندنی و…..صحبت میکنند
استاد رائفی پور، استاد قرائتی، حجت الاسلام محمدهاشمی، استادپارسا و دکترمتین از اساتید این دوره بودن
دکتر رائفی پور برامون از ظهور حضرت مهدی صحبت میکردن
وای خدایا
چرا من انقدر در غفلت غرق بودم درمورد امام زمانم
حجت الاسلام هاشمی از شیعه لندنی گفتن
شیعه لندنی ساخته و پرداخته غرب بود
و نمومه بارزش هم داعش بود
که میخاست شیعه جعفری را بد در نظرجهانیان بد جلوه بده
استاد پارسا برامون از ولایت فقیه گفتن
ایشان گفتن غرب شیعه مثل کبوتر توصیف کرده
بالهای این کبوتر شهادت (عاشورا) و انتظار (ظهور) است
سپر این کبوتر ولایت فقیه است
الان تازه درک میکنم چرا نرجس سادات همیشه میگفت آقا ( رهبر) خیلی مظلومه
واقعا خیلی بهره دینی از طرح ولایت بردم
⏪⏮ ادامه دارد