#دلنوشته_رمضان
#دلنوشته_رمضان
سحر هفتم…
✏️واااااای که شمارش بزم سحرهایت، به سرعت رو به افزایش است…خدا
و من.. هنوز جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم!!
سیاهی آسمان…
خلوت آرام سحر…
حرارت آغوش تو…
و اشک های سیاه دلی من… تنها سرمایه های بزم سحرم هستند…
انقدر عظیم… که مرا یک سااال، به انتظارشان، میخ کوب کرده بودند…
❄️چه سری است..میان چشمهای من و زانوان تو…؛ خداااااا
که هر بار چشمانم بر زانوان تو، باریدند…؛ سبز شدم…قدکشیدم…و بالهایم برای پریدن، جان گرفتند.
تو تنها قدرت بالهای منی…
که بی اذن تو، زیباترین سجاده ها هم، توان بلند کردن مرا ندارند…
❄️ هفت سحر است، که بالهای مرا، باز گذاشته ای….
زیر بغلم را گرفته ای…
و هر سحر با بوسه ای، مرا در هوای خودت به پرواز، در آورده ای…
تا با آغوشت..انس بگیرم… و راه ع ش ق را گم نکنم….
❄️صادقانه بگویم ؛خدا …
تو محبوب ترین سرمایه قلب خسته منی….
آنقدر که بی تو.. هیییچ ثروتی آرامم نمی کند…
و هیییچ دستی، توان یاری بالهایم را نخواهد داشت…
هفتمین سحر….
و هفتمین بوسه تو را…. با هییچ بزمی در عالم عوض نخواهم کرد…
فقط… یک تمنا می ماند و بس..؛
بالهایم را رها مکن…
نه این سحر…که به اندازه تمام سحر های زندگی ام….
من…. بی تووووو…. سقوووووط خواهم کرد!!!!!!!!
#جامانده