#سیره_شهدا
#سیره_شهدا
یک روز که آقا ابراهیم به منزل ما آمده بود ، جلوی همه دولا شد و دست پدرم را بوسید!
تعجب کردم ، او قهرمان ورزش کشتی بود ، تمام محل او را می شناختند.
آقا ابراهیم گفت :
شما سادات و اولاد حضرت زهرا علیه السلام هستید ، احترام شما واجب است .
به توصیه ی ابراهیم ، آن شب با پدرم به زورخانه حاج حسن رفتیم.
از آن روز من هم جزو ورزشکاران آن فضای معنوی شدم.
هر وقت وارد میشدم بلند میگفت:
سلامتی سادات صلوات ، بعد هم تا من وارد گود نمیشدم ، خودش وارد نمیشد.
مرشد زورخانه هم بلند میگفت: برای جد سادات صلوات
برخوردهای ابراهیم باعث شد که به سید بودنم افتخار کنم.
اخلاق و رفتار او در من و در بسیاری از ورزشکاران تاثیر داشت.
همه دوستش داشتند ،
همه جا صحبت از روحیه ی پهلوانی ابراهیم بود…..
راوی : سیدکمال سادات شکرابی
#شهیدابراهیم_هادی
?سلام بر ابراهیم۲
? اللهم عجل لولیک الفرج…?